مرغی که به کوی تو ز پرواز نشیند
(انجمن راز)
مرغی که به کوی تو ز پرواز نشیند
از جور تو هر چند رمد ، باز نشیند
شد یار و درآمد ز درم غیر و روا نیست
جغد آید و در منزل شهباز نشیند
مرغ دل ما از قفس سینه پریدهاست
تا بر لب بام که ز پرواز نشیند
دیرند اسیران تو ناکام به دامت
رحم است به صیدی که ز آغاز نشیند
شد شمع بسی کشته و آتشکده خاموش
کی آتش ما سوختگان باز نشیند
تا چند (طبیب) از غم بیگانه پریشان
وقت است که در انجمن راز نشیند .
«طبیب اصفهانی»
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و چهارم مهر ۱۴۰۴ ساعت 2:18 توسط شمس (ساقی)
|
به نـام خــــداونـد شعـــر و ادب