
(بیوگرافی)
شادروان جهان مَلِک خاتون ـ متخلص به (جهان)، شاهدخت و بانوی شاعر ایرانی، دختر جلال الدین مسعودشاه اینجو، بنیانگذار فرمانروایی اینجو در فارس بود. پدربزرگ او شرفالدین محمود، عهدهدار اداره املاک خالصه (اینجو) در اواخر عهد ایلخانی بود است که در نیمهی دوم سدهی هشتم هجری میزیست. و سال تولد او احتمالا 725 هجری قمری به بعد است. او همدوره با حافظ و عبید زاکانی بود و با عبید زاکانی مشاعره و رودررویی داشتهاند. وی از نظر کمیت ابیات، بیش از هر شاعر زن دیگری در تاریخ ادبیات ایران تا قرن حاضر شعر سروده است.
مادر جهان، دختر یا نوهی خواجه رشیدالدین فضلالله بوده است و پدر و مادرش در سال ۷۲۳ ق. ازدواج کردند. پدر جهانملک، مسعودشاه اینجو بود که بنای عمارت مدرسه مسعودیه و کاروانسرای ایزدخواست را نهاده بود. از سمت مادری، نسل او به وزیر ایلخانی، رشیدالدین فضلالله میرسید. نامادری او سلطان بخت خاتون خواهر دلشاد خاتون و دختر دمشق خواجه بود و پدرش در سال ۷۴۳ ق. با او ازدواج کرد. در همان سال مسعودشاه به همراه یاغی باستی که پسرعموی همسرش بود به شیراز رفت و در آنجا به جنایت او کشته شد.
جهان تنها فرزند جلالالدین مسعودشاه بود که تا بزرگسالی زنده ماند و چون مسعودشاه فرزند پسر نداشت، احتمالاً او نسبت به دیگر شاهدختهای دربار اینجو، از شرایط آموزشی بهتری برخودار بوده است. ظاهراً پدرش، داماد غیاثالدین محمد وزیر، پسر رشیدالدین فضلالله بود.
وقتی در سال ۷۴۳ ق، پدرش کشته شد، عمویش شیخ ابواسحاق قیم جهان شد. شیخ ابواسحاق توانسته بود در جنگی خونین با یاغی باستی به پیروزی برسد و بهجای برادرش (مسعودشاه) به حکومت برسد. شیراز تحت حکومت ابواسحاق، «بهشت شاعران» بود و شاعرانی چون خواجوی کرمانی و حافظ در دربار او آمدوشد داشتند. احتمالاً شیخ ابواسحاق بود که جهان را تشویق به شعرسرایی نیز کرد. او بین سالهای ۷۴۴–۷۴۷ با امینالدین جهرمی، ندیم شیخ ابواسحاق ازدواج کرد.
وقتی شیراز در سال ۷۵۴ق/۱۳۵۳م توسط شاهزاده مظفری، امیر مبارزالدین فتح شد، شیخ ابواسحاق به اصفهان گریخت، ولی بلافاصله دستگیر شد و در میدان سعادت شیراز به دار آویخته شد. بعد از کشته شدن شیخ ابو اسحاق، دوران سختی برای جهانملک خاتون آغاز شد، ولی با این حال در شیراز ماند. او حداقل در یکی از غزلهای خود امیرمبارزالدین را به ریشخند گرفته و هجو کرده است.
پسر امیرمبارزالدین، یعنی شاه شجاع پس از کورکردن او در سال ۷۵۹ ق. بهجایش بر تخت سلطنت نشست. شاه شجاع نسبت به پدرش علاقهی بیشتری به شعر و فرهنگ و ادب داشت. تا جایی که وی هم ممدوح حافظ بود و هم ممدوح جهان ملک خاتون.
او در دیوانش و در تعدادی از غزلهای خود به سلطان بختنامی اشاره میکند و با اندوهی بیپایان و عاطفهای سرشار از او یاد میکند. اکنون میتوان با اطمینان گفت که این سلطان بخت دختر او بوده، هر چند نام نامادریاش نیز همین بوده است.
ظاهراً جهان تا اواخر قرن هشتم قمری یا حداقل سال ۷۸۴ زندگی میکرده است، زیرا در غزلی، شاهزاده جلایری احمد بن بهادر پسر شیخ اویس را مدح کرده است و او در آن سالها حاکم اصفهان بوده است. در غزل دیگری او میرانشاه پسر تیمور لنگ (درگذشته ۸۱۱ ق/ ۱۴۰۸ م) را ستوده است که او در سالهای ۷۸۲ و ۷۹۵ حاکم خراسان و آذربایجان بوده است. اگر این غزل واقعاً در مدح همین میرانشاه باشد، پس جهان باید در تاریخی پس از سال ۷۹۵ ق درگذشته باشد.
بر طبق نوشتهی خود جهان در دیباچهی دیوانش، وی نخست در گردآوری دیوانش دچار تردید بوده، ولی وقتی به آثار شعرای قبل از خود دسترسی پیدا کرده، بر تردید خود غلبه کرده و کار گردآوری دیوان دیوانش را آغاز کرده است.
دیوان او دارای مقدّمهای به نثرِ فصیح است که به نظر میآید خود شاعر آن را نوشته است، جهان در این مقدّمه از سُرایش گاه و بیگاه اشعار در اوقات فراغت و نداشتن تمایل چندان به گردآوری آنها سخن میگوید، زیرا این کار را در شأن خاتونها نمیداند. با وجود این، وقتی درمییابد برخی از خاتونهای عرب و فارس در گذشته اشعارشان را جمعآوری کردهاند، بر آن میشود آنها را مکتوب کند، باشد که نام او را زنده نگه دارد. دیوان جهان، بزرگترین دیوانی است که از زنی شاعر در ایران پیشامدرن به دست ما رسیده است. دیوان جهان شامل ۴ قصیده، ۱ ترجیعبند، ۱ مرثیهٔ بلند، ۱۲ قطعه، ۳۵۷ رباعی، و ۱۴۱۳ غزلِ عاشقانه است. شمار ابیات دیوان جهان که به چاپ رسیده است بالغ بر ۱۵٬۹۳۷ بیت میشود، هرچند ابیات متعدد دیگری در قالب غزل و رباعی در جُنگها و سفینههای شعری پیدا شده است. از دیوان وی چهار نسخه خطی معروف موجود است:
کاملترین آن در کتابخانه ملّی فرانسه در پاریس (نسخهٔ خطی ضمیمهٔ فارسی ۷۶۳) است؛ نسخهای خطی که به پادشاه آل جلایر سلطان احمد بهادر بن شیخ اویس پیشکش شدهاست، از قرار معلوم بیش از ۱۴۰۰۰ بیت دارد و ظاهراً در زمان حیات شاعر منتشر شدهاست.
استعداد ادبی او از آبشخور اشعار شاعرانی چون سعدی، حافظ، خواجو، سلمان ساوجی و حتی پیش از آنها منوچهری دامغانی، نظامی و انوری، سرشار گردیده و بهعنوان شاعر غزلسرای زن درخشیده است. اشعار جهان بسیار سلیس و روان و قابل فهم برای همگان است؛ از این جهت غزلیات او را میتوان متأثر از اشعار سعدی دانست. چنانکه خود میگوید:
به رسم تضمین این بیت دلکش آوردم
ز شعر شیخ که جانم به طبع دارد دوست
در دیوان او شمار تعداد غزلهایی که به استقبال غزلیات سعدی سروده شده، چشمگیر است و از منظر زبانی، اشعار او مدیون زبان فصیح، سهل و ممتنع سعدی است. شعر او از نظر زبانی ساده و بهدور از تصنع و تکلف و در نهایت سادگی و روانی، برآمده از روح آرام و مردانه بانویی شاهزاده و کاخنشین است. شاعر گونههای مختلف اشعار خود را که متأثر از حوادث سخت و خشن روزگار است، صیقلداده و تراشیده، میسراید. گویی درشتی شعر را سخته و پخته و سنجیده به جهانیان عرضه میدارد.
از سوی دیگر چه از جهت مضمون، یا وزن و ردیف و قافیه هم شباهتهایی میان شعر او و اشعار حافظ دیده میشود و بعید نیست که این دو در مجالس و محافل شیخ ابواسحاق با هم آشنا شده باشند و در مواردی غزلهای یکدیگر را پاسخ گفته باشند.
غزلهای جهان از نظر ساختار بیرونی و نه از نظر درونمایهی فلسفی متأثر از اشعار حافظ هستند. از نظر زبانی ساده و به دور از تکلفاند و در آنها آرایههایی نظیر تشبیه، استعاره مصرحه، کنایه و ایهام دیده میشود. مهمترین ویژگی شعر جهان ملک خاتون، زنانه بودن آن است. همچنین تضاد عقل و عشق، باور به تقدیر، عشق عهد الست و شکواییه از نکات بارز دیوان اوست.
غزلیات جهان، برخلاف غزلهای حافظ، نشان اندکی از تصوّف یا عرفان، پیدا یا پنهان، دارند و در قیاس با او و دیگر شاعر همعصرش، عبید زاکانی (م. ۷۷۱ ق)، از زهد ریایی زاهدان و صوفیان کمتر انتقاد کرده است.
رباعی
هر روز به شیوهای و لطفی دگری
چندانکه نظر میکنمت خوبتری
گفتم که به قاضی برمت تا دل خویش
بستانم و ترسم دل قاضی ببری
مانند بسیاری از غزل نویسان قرن سیزدهم، جهان تحت الشعاع حافظ شاعر مشهور همعصر خود قرار گرفت. او تا زمانی که اثرش در ایران برای اولین بار در سال ۱۳۷۴ه.ش منتشر شد، شاعری گمنام باقی ماند. جهانملک زمانی وارد دنیای غرب شد که دیک دیویس بخش قابل توجهی از اشعار او را در سالهای ۱۳۹۰ و ۱۳۹۷ به انگلیسی ترجمه کرد. همچنین اشعار او به زبانهای فرانسوی، ایتالیایی ترجمه شدهاند.
وفات :
از وفات جهانملکخاتون تاریخ دقیقی در دست نیست اما میتوان گفت که درگذشت او بعد از سال 784 هجری قمری اتفاق افتاده است.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
(تا چند؟)
تا چند چنین بیدل و بییار توان گشت؟
تا چند به کام دل اغیار توان گشت؟
عمری بشد از دست و به کامی نرسیدیم
تا چند به ناکام، پی یار توان گشت؟
برخیزم و ناموس و ریا ترک بگویم
چند از پی ناموس چنین زار توان گشت؟
گویند که صبری کن و دلدار به دست آر
با قوّت صبر از پی دلدار توان گشت
چون نیست بقا دولت و اسباب (جهان) را
از بهر گلی، چند پی خار توان گشت؟
جهان مَلِک خاتون (جهان)