خرم بهشت زآب و هوای محبت است

(محبت)

خرم بهشت زآب و هوای محبت است
آنجا خدای خانه ، خدای محبت است

هر بی نیاز را به محبت بوَد نیاز
گر شاه عالم است گدای محبت است

هر نغمه‌ای که می‌شنوی دلپذیر نیست
تاثير بانگ نی ز نوای محبت است

باشد همیشه بلبل دستانسرای باغ
آن بلبلی که نغمه سرای محبت است

هرگز مباش تنگدل از یار سنگدل
كان سنگ سخت زیربنای محبت است

آن درد و آن بلا که به‌جان می‌توان خرید
از دست دوست، درد و بلای محبت است

آن شاهکار تیشه‌ی فرهاد کوهکن
بر سنگ خاره ، دورنمای محبت است

تا دل ، درون سینه تپد ناگسستنی
پای محب ز رشته‌ی تای محبت است

یکباره ساغر از می باقی تهی مکن
ساقی بقای ما به بقای محبت است

(طوفان) چه می‌کند به پرستوی تیزبال
بال و پرش چو پُر ز هوای محبت است

شادروان سید مهدی فاطمی (طوفان)

دردم دگر به گریه مداوا نمی‌شود

(نمی‌شود)

دردم دگر به گریه مداوا نمی‌شود
این اشک‌ها علاج دل ما نمی‌شود

ساقی بیار باده که چین از جبين ما
با این یکی دو ساغر می وا نمی‌شود

آید اگر به روی زمین حوری بهشت
همچون تو دلفریب و فریبا نمی‌شود

خوشگل خوش آب و رنگ خوش اندام و دلفریب
هرگز فرشته این همه زیبا نمی‌شود

چشمت ندیده‌اند کسانی که گفته‌اند
درهای آسمان به زمین وا نمی شود

مانند غنچه تا نوزد باد صبحدم
راز دلم بر ِ کسی افشا نمی‌شود

می‌خواستم نظیر تو پیدا کنم ولی
دیدم کسی نظیر تو پیدا نمی‌شود

از سرو و گل حدیث نگویم که یار من
با این لباس کهنه دل‌آرا نمی‌شود

در بحر عشق هر صدفی دُر نپرورد
هر مریمی که مادر عيسیٰ نمی‌شود

(طوفان) فکنده لرزه بر اندام عمر ما
لرزنده تن ، مسافر دریا نمی‌شود.

سید مهدی فاطمی (طوفان)

بیوگرافی و اشعار استاد سید مهدی فاطمی (طوفان)

https://uploadkon.ir/uploads/6f2725_23سید-مهدی-فاطمی-طوفان-.jpg

(بیوگرافی)

شادروان استاد سید مهدی فاطمی ـ متخلص به (طوفان) ـ فرزند سید محمد ـ در سال 1291 شمسی در شهر قم ـ قدم به عرصه‌ی هستی نهاد. وی خواندن و نوشتن را در مکتب آموخت و دوره‌ی دبستان را در زادگاه خود به انجام رساند و چندی به تحصیل علوم قديمه پرداخت و صرف و نحو را در مدرسه جهانگیرخان فرا گرفت و دوره‌ی دبیرستان را در تهران به پایان برد.

برای ادامه تحصیل به دانشکده‌ی ادبیات رفت و مدت یکسال به تحصیل پرداخت اما مشکلات مادی او را از ادامه‌ی تحصیل بازداشت، ناگزیر به خدمت نظام رفت و دوره‌ی دانشکده‌ی افسری را به پایان برد و در سال 1319 شمسی به استخدام بانک کشاورزی درآمد و در شهرهای کاشان، نطنز و شهرضا و اصفهان ماموریت یافت و از سال 1340 ابتدا به دماوند و بعد به کرج انتقال یافت و در سمت معاون حقوقی بانک به انجام وظیفه پرداخت، تا اینکه در سال 1350 بازنشسته شد.

https://uploadkon.ir/uploads/0ebf06_24سید-مهدی-فاطمی-طوفان-.jpeg

استاد فاطمی از سال 1312 به شعر و شاعری پرداخت و چون از استعداد و قریحه‌ی ذاتی برخوردار بود، در (انجمن ادبی قم) که به مدیریت استاد محمود تندری (شیوا) و در تهران (انجمن ادبی ایران) که به مدیریت شادروان استاد محمدعلی ناصح تشکیل می‌شد، شرکت می‌کرد. به تدریج شعرش پختگی یافت و مورد پسند ادب دوستان قرار گرفت و در شعر بیشتر به سرودن غزل پرداخت.

استاد فاطمی، سرانجام در مورخ 1387/2/28 دار فانی را وداع گفت و به ابدیت پیوست.

روحش شاد و یادش گرامی باد‌

─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

(درّ گرانمایه)

گیرم از کوی تو ای دوست روم جای دگر
چون توان یافت به حسن تو دلارای دگر؟

مردگان را لب نوشین تو ای مایه ی عمر
چشمه ی آب حیات است و مسیحای دگر

کردی از بوسه ی جانبخش دریغ و بستی
بر دل شیفتگان راه تمنای دگر

هرکجا پای نهی حسن تو آشوبگر است
وای اگر از دل من پای نهی جای دگر

بجز از زمزمه ی عشق به شب‌های دراز
نشناسم به جهان بانگ طرب زای دگر

بست با بوسه ی شیرین لبم از گفت و شنود
یعنی امشب نبود وقت سخن‌های دگر

گفتمش کام دلم را بده از بوس و کنار
گفت این جای دگر دارد و آن جای دگر

کی توان دید به نیروی بصر روی تو را
کاین نیاید بجز از دیده ی بینای دگر

فتنه‌ی حسن تو ویرانگر صد ملک دل است
وای اگر داشتی ای فتنه تو همتای دگر

لیلی‌ای باید و پر معرفت از عشق دلی
تا بسازد ز جنون بادیه پیمای دگر

گوهر عشق در این بحر نیابی (طوفان)
باشد این درّ گرانمایه ز دریای دگر

شادروان سید مهدی فاطمی (طوفان)