پشت حصارای بلند، زندونیا در می‌زنن

(ترانه‌ی زندونیا)

پشت حصارای بلند، زندونیا در می‌زنن
پرنده‌هامون تو قفس، یه عمره پرپر می‌زنن

آی اسیرای گوش به زنگ!
شب زده و، پریده رنگ!

از اون ورِ ابرا داره سَحر صدامون میکنه
همین روزا معجزه‌ی دستا رهامون میکنه

«شادروان شهرام وفایی»

بیا سوار قصه رو، رو اسب خستگی ببین

(برج عاج)

بیا سوار قصه رو، رو اسب خستگی ببین
شدم برات یه خاطره فقط همین فقط همین

ببین بهار عشق‌مون پر از گلای پرپره
غم جفت مهربونتو به باغ گریه می‌بَره

ای تو مثل قصه با من همسفر تا مرز رویا
این منم تنهای تنها خسته از تکرار شب ها

طرح مات انتظارم چشم من فانوس راهه
جاده اما امتدادش... مثه بخت من سیاهه

چه تلخه بی‌ تو گم شدن تو سایه های سرد شب
چه خسته پرسه میزنه، پس از تو کوچه‌گرد شب

شاید تو با ستاره های شب صدامو گوش بدی
از برج عاجت آخرین ترانه هامو گوش بدی

لحظه‌های تلخ مرگه... لحظه های بی تو بودن
از تو سهم من همینه.... شعر دلتنگی سرودن

سایه‌ای تنها رو هرشب تا درِ میخونه بردن
در پناه می، شبا رو ، به فراموشی سپردن

«شادروان شهرام وفایی»

دنیارو من می‌بینم، توی چشمای خستت

ترانه‌ی «دوستت دارم» خواننده: شاهرخ

دنیارو من می‌بینم، توی چشمای خستت
سایه‌ی غم نشسته، روی لبای بستت

قفل سکوتو بشکن دنیای ما قشنگه
دنیای مایِ عاشق آسمونش یه رنگه

قلب من از تو روشنه، برکتِ صبحِ روشنی
بی‌تو نمی‌تونم باشم، هرجا بِرم تو با منی

بخون تو خونه‌ی چشمام، ببین فقط تورو میخوام
دوستت دارم دوستت دارم، تو زندگی تورو دارم

تو خلوت یه کوهی غروب چشمه ساری
یه آیه‌ی نجیبی پرنده‌ی بهاری

تنت مثه کویره، کویر گرم و خاکی
تو تشنه‌ای ولیکن همیشه خوبو پاکی

قلب من از تو روشنه، برکت صبح روشنی
بی‌تو نمی‌تونم باشم، هرجا بِرم تو با منی

بخون تو خونه‌ی چشمام، ببین فقط تورو میخوام
دوستت دارم دوستت، دارم تو زندگی تورو دارم

«شادروان شهرام وفایی»

بیوگرافی شادروان شهرام وفایی، شاعر و ترانه سرا

https://uploadkon.ir/uploads/6a7b14_25شهرام‌وفایی-.png

(بیوگرافی)

شادروان رضا وفایی با نام هنری «شهرام وفایی» ـ فرزند زنده‌یاد استاد حسین وفایی قمی ـ غزل‌سرای معروف معاصر ـ به سال 1333 خورشیدی، در قم چشم به جهان هستی گشود. و از سال 1348 به همراه خانواده ساکن تهران شدند. شهرام از زمان نوجوانی علاقه‌مند به سُرودن ترانه شد.

شهرام وفایی، ترانه‌سرایی حرفه‌ای را از سال 1352 آغاز کرد و بیشتر ترانه‌هایش توسط شاهرخ شاهید (خواننده‌ی قدیمی) در پیش از انقلاب خوانده شده است. ترانه‌های معروفی مانند :

«کولی» ـ «آلونک» ـ «شب شکن» ـ «بمون با من» ـ «دوستت دارم» ـ «شهید» ـ «زندونیا» ـ «میراث» ـ «دلم گرفته» و... که با صدای شاهرخ است که در دهه‌ی پنجاه با آهنگسازی زنده‌یاد منوچهر طاهرزاده کرمانشاهی و محمد شمس و داوود اردلان تبریزی انجام شد.

بعد از انقلاب شاهرخ شاهید از ایران رفت و چندین ترانه از شهرام وفایی را اجرا کرد که از معروفترین‌ها می‌توان «برج عاج» یا «سوار قصه» رو نام برد. دو شعر هم از شهرام وفایی با صدای منوچهر طاهرزاده پخش شد که یکی «یاد تو بخیر» و دیگری «بیا منو باور کن» بود.

یک آهنگ هم به نامِ «شهر برفی» بود که شهرام وفایی به شاهرخ سپرد و شاهرخ این شعر را به شماعی زاده داد تا بر روی آن ملودی بگذارد و متأسفانه شماعی زاده آن ملودی و شعر را خودش اجرا می‌کند. و موجب دلخوری و قطع ارتباط می‌شود. به تازگی متوجه شدم که متأسفانه شهرام وفایی درگذشته و تا کنون از تاریخ وفاتش اطلاعات دقیقی نیافتم.

روحش شاد و یادش گرامی باد.
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

(خونه)

شعر تنهایی خونه دیگه خوندن نداره
وقتى همخونه ندارى خونه موندن نداره

گرد تنهايى گرفته ديگه اين خونه‌ى غمگين
روزا همرنگ چشاته مثه شب ساكت و سنگين

شيشه‌ى آينه شكسته رو تن سنگى طاقچه
كاكلى چشماشو بسته گلا پژمرده تو باغچه

دست باد از رو درختا همه‌ى برگا رو چيده
ديگه هيشكى لب ايوون جوجه‌ها رو دون نميده

بى تو اين خونه‌ى خالى رنگى از شادى نداره
دست تنهام توى گلدون گل تنهايى می‌كاره

قصه‌ى دربه درى مو نمی‌دونى تو می‌دونم
تو هوايى كه تو نيستى به هواى كى بمونم؟

قصه تلخ غروبو خوندم از غربت چشات
می‌دونستم گل عشقم میشه پر پر توی دستات

می‌دونستم دل تنگم گورِ صد خاطره میشه
رو تنم خالی می‌مونه جای اون دستا همیشه

تو غزلواره‌ی عاشق رو چمن عطر شقایق
من و دلتنگی ابرا ، هوس گریه و هق هق

تو زلال تن آبی، من تن تشنه سرابم
فکر هم‌خونگی با تو نمیاد حتی به خوابم.

«شادروان شهرام وفایی»