
(بیوگرافی)
بدرالدین هلالی استرآبادی ـ متخلص به (هلالی) و معروف به (هلالی جغتایی) از بزرگترین شاعران اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم بوده است که اصالتاً از ترکان جغتایی است. او در هرات متولد شده است و از ملازمان امیر علیشیر نوایی بوده است. شهرت او در غزل است و مثنویهای شاه و درویش (شاه و گدا)، صفاتالعاشقین و لیلی و مجنون او نیز معروف است.
شعر هلالی:
هلالی شاعری است قویدست و بسیار چیره در ظرایف و ویژگیهای شعری. عمده موفقیت او در هنر شاعری به سبب غزلیات آبدار و پرسوز و گدازی است که در آنها «من» شاعر به بارزترین وجه نمایان شده است. خصیصهی مهمی که در شعر هلالی موجود است و او را از متقدمان و متأخرانش متمایز میکند شور و درد خاصی است که در شعر او وجود دارد و زبان شعری او را نیز بهسوی نوعی سادگی و بیتکلفی سوق داده است.
آثار و تألیفات:
از جغتایی اشعاری در قالب غزل، قصیده، قطعات، رباعیات بر جای مانده است. البته شهرت او در غزل است. غزل های لطیف، پرمضمون و خوش آهنگ که مجموع آن نزدیک به 2800 بیت است. از دیگر برجسته ترین آثار او میتوان به مثنوی شاه و درویش (شاه و گدا) اشاره کرد که به زبان آلمانی نیز ترجمه شده است. فضای کلی مثنوی شاه و درویش در مورد عشق بیریای درویشی به شاهزادهای است که هلالی آن را به نظم درآورده است. این مثنوی بیشتر سرشتی عرفانی و گرایش تند آموزشی دارد و گویای این باور است که مرزهای نابرابری اجتماعی را میتوان از میان برداشت.
این چند بیت در صفت بزم از آن کتاب به شمار میرود:
شاه را میل سوی باده کشید
باده با دلبران ساده کشید
مجلس آراستند و می خوردند
می به آواز چنگ و نی خوردند
روی ساقی ز باده گل گل شد
غلغل شیشه صوت بلبل شد
شد لب گلرخان شرابآلود
همچو برگ گل گلاب آلود
عکس رخ در شراب افگندند
در شفق آفتاب افگندند
همچنین صفاتالعاشقین و لیلی و مجنون او نیز معروف است. مثنوی صفات العاشقین بر وزن خسرو و شیرین نظامی در 1227 بیت سروده شده است. این مثنوی درونمایهای عرفانی و اخلاقی دارد و دارای 20 باب است که با تأثیر از مخزنالاسرار نظامی سروده شده است و هر باب آن یک ویژگی معین آدمی را بازگو میکند و اندیشههای چشمگیری را عرضه میدارد. ابواب صفات العاشقین عبارتاند از: عشق، صدق، وفا، خلق خوش، سخاوت، شجاعت، همت، احسان، تواضع، ادب، اجتناب از نابایستهها، صبر، شکر، توکل قناعت، کمخواری، کمگویی، و... سخن آخر اینکه هلالی چندان در بند صنایع شعری و بهکارگیری آنها نیست؛ از اینرو صنایع لفظی و حتی معنوی در شعر او چندان وجود ندارد. شعر او به سادگی میل دارد و ایهام و ابهام، از آنگونه که در سبک عراقی و هندی وجود دارد در شعر او نقشی ندارد یا بسیار کم نقش دارد؛ اما غزلیاتی با ردیفهای ابتکاری، بدیع و زیبا در دیوان هلالی بسیار است.
مرگ:
امیر عبیدالله خان ازبک او را به جهت کینهی شخصی به تشیع متهم کرد و به قتل رسانید (این که او به راستی شیعه بوده یا نه را از روی اشعارش نمیتوان استخراج کرد چرا که وی در آثارش گاه از خلفای راشدین و گاه از ائمهی شیعه نام برده و چنان مینماید که به مقتضای زمان به این سو و آن سو متمایل میشده است). مشهور است که سیفالله نامی در قتل او ساعی بود و از این جهت سال مرگ وی را به ابجد با عبارت «سیفالله کشت» (معادل 936 هجری قمری) ضبط کردهاند.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
(غم عشق)
مشکل غمیست عشق، که گفتن نمیتوان
وین مشکل دگر ، که : نهفتن نمی توان
غم های عاشقان ، همه گفتند پیش یار
ما را عجب غمیست که گفتن نمیتوان
دندان به قصد لعل لبش تیز چون کنم؟
کان لعل گوهریست، که سفتن نمیتوان
خون بسته غنچه وار ، دل تنگم از فراق
دلتنگم، آن چنان ، که شکفتن نمیتوان
در خون نشست چشم (هلالی) که از رهت
گردی به دامن مژه رُفتن نمیتوان
"هلالی جغتایی"