سنبل تازهی تو ، بر گل سیراب خوش است
(نرگس مست)
سنبل تازهی تو ، بر گل سیراب خوش است
نرگس مست تو در گوشهی محراب خوش است
حاجت شمع معنبر نبوَد پیش رخت
مفلسان را وطن از پرتو مهتاب خوش است
نقش بالای تو در دیدهی من هست مقیم
منزل سرو سهی بر طرف آب خوش است
چشم پر فتنهی مستت که بلاییاست سیاه
یک زمان گو مشو آگاه که در خواب خوش است
عنبر از تاب بسوزد چو رسد بر آتش
عجب از طرّه که بر روی تو در تاب خوش است
خوش نشد درد دل من به مداوای طبیب
گر چشانی ز لبت شکّر و عنّاب خوش است
عکس یاقوت لبت، در نظر (ناصر) جوی
دیدهی لعل ز سرچشمهی سیماب خوش است .
«ناصر بخارایی»
+ نوشته شده در چهارشنبه پنجم آذر ۱۴۰۴ ساعت 1:56 توسط شمس (ساقی)
|
به نـام خــــداونـد شعـــر و ادب