ای نرگست به خلق، درِ فتنه باز کن
(دست تطاول)
ای نرگسات به خلق، درِ فتنه باز کن
وی سنبل تو دستِ تطاول دراز کن
چشمانْت را حذر بُوَد از دیدن رقیب
همچون مریضکانِ ز مرگ احتراز کن
الفت چگونه دست دهد بین ما و شیخ
ما کار بر حقیقت و او بر مجاز کن
ما در درون میکده صهبا به جام ریز
شیخ از درون صومعه گردن دراز کن
با دشمنان ز ضعف دم از دوستی زدیم
چون ملحدی به خاطرِ مردم نماز کن
کار (بهار) و یار به دور اوفتد که هست
دایم بهار ، ناز کش و یار ناز کن
"ملک الشعرای بهار"
+ نوشته شده در پنجشنبه بیستم آذر ۱۳۹۹ ساعت 5:16 توسط شمس (ساقی)
|
به نـام خــــداونـد شعـــر و ادب