ز خاطر برده ماه هفتمِ هفت آسمان، غم را
حضرت نجمه خاتون مادر امام رضا (ع)
ز خاطر برده ماه هفتمِ هفت آسمان، غم را
حمیده مادرش وقتی به او بخشید تکتم را
زنی که کنیهی او حضرت اُمّ البنین بوده
کسی که پرورانده در بغل، سلطانِ عالم را
همان نجمه که عطر حضرت معصومه را دارد
همان که کرده جاری در کویر شور، زمزم را
همان که کودکش قبل از تولد در سحرگاهان
برایش خوانده با صوت جلی، آیاتِ محکم را
همان خورشید هشتم که پناه بیپناهان است
همان که برده بالا تا فراز عرش، پرچم را
علی صورت علی سیرت علی ظاهر علی باطن
دوباره غصب کردند از علی حق مُسَلّم را
چه فرزندی، همان که نالهی یابن الشبیب او
دمادم زنده کرده روضهی باز مُحرّم را
کسی که مادر خورشید شد، فرزندِ فرزندش
کشد بر خاک ذلت بینی یحیی بن اکثم را
عجب شمس الشموسی از نگاه نجمه جاری شد
که روشن کرد تا روز قیامت کل عالم را
"احمد علوی"
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت 4:37 توسط شمس (ساقی)
|
به نـام خــــداونـد شعـــر و ادب