(فروتنی)

تا بپیوندد به دریا، کوه را تنها گذاشت
رود رفت اما مسیر رفتنش را جا گذاشت

هیچ وصلی بی‌جدایی نیست این را گفت و رود
دیده گلگون کرد و سر بر دامن صحرا گذاشت

هر که ویران کرد ویران شد درین آتش سرا
هیزم اول پایه‌ی سوزاندن خود را گذاشت

اعتبار سربلندی در فروتن بودن است
چشمه شد فوّاره وقتی بر سر خود پا گذاشت

موج راز سر به مُهری را به دنیا گفت و رفت
با صدف هایی که بین ساحل و دریا گذاشت

"فاضل نظری"