(شب هجر)

نمی‌دانم شب هجر تو را باشد سحر یا نه
دل گمگشته‌ام آخر وطن بیند دگر یا نه ؟

ز جوی دیده دادم آب شمشاد قد سروت
که تا یک روز از رفتار او بینم ثمر یا نه

نه اشک است و نه خون جانان! کویر دیده‌ام بنگر
ببین از هجر رویت دل برون آورده سر یا نه

گر از کویت گهی آید ببوسم دست و پایش را
ببینم از برای قتل من ، آرد خبر یا نه

میان عاشقان دزدیده بر روی تو حیرانم
ببین گاهی کنی سوی من مسکین نظر یا نه

ز یک تیر تو بی ‌پرواز کویت یک پری دارم
زنی بهر پر دیگر مرا تیر دگر یا نه

در آن آهی که از کامم برآید نیمه شب (صامت)
نمی‌دانم به جز لب سوختن دارد اثر یا نه

"صامت بروجردی"