اوست عاقل که درین غمکده صهبا نخورد
(ارباب کرم)
اوست عاقل که درین غمکده صهبا نخورد
روی دست از قدح و پای ز مینا نخورد
شاهد بیخبریهاست سکندر خوردن
هر که فهمیده نهد پا به زمین، پا نخورد
از دو رویان نتوان داشت طمع یکرنگی
بلبل آن بهْ که فریب گل رعنا نخورد
نکند زحمت نا آمده را استقبال
هر که امروز غم روزی فردا نخورد
همت آن است که موقوف نباشد به طلب
رگ ارباب کرم نیش تقاضا نخورد
ابر نیسان کند از آب گهر سیرابش
هر که (صائب) چو صدف آب ز دریا نخورد
"صائب تبریزی"
+ نوشته شده در جمعه هشتم تیر ۱۴۰۳ ساعت 14:36 توسط شمس (ساقی)
|
به نـام خــــداونـد شعـــر و ادب