«شعرآفتاب»

به یاد سیدالشهدا (ع)

دل را دوباره کوره‌ی پُر التهاب کرد
این شعله قلبِ سنگی ما را مذاب کرد

در دل ردیف کرد شراره، شراره شعر
در من دعای قافیه را مستجاب کرد

لب‌های گرم و خشک تو ای شعرِ آفتاب
دریای بی اساس ستم را سراب کرد

اوهام حزبِ باد و هواه‌خواهِ خاک را
تبیین آتشین تو نقشِ بر آب کرد

اوراق کینه خورده‌ی دین رسول را
نشرِ تنِ تو با قلم خون، کتاب کرد

روی تو آب بست و بنا ساخت روی آب
با دست خویش، خانه‌ی خود را خراب کرد

ماندم چگونه نیزه تورا بر سرش گذاشت
آیا به انتخاب تو خود را مُجاب کرد؟

خورشید پُر حرارتِ زخمِ تو سایه را
سوزان‌ترین شراره به چشم رباب کرد

خونگریه های حنجره‌ی ایلیای تو
گیسوی آسمانِ خدا را خضاب کرد

ایزد به یاد سرخ تو «اِنّ الحسین» را
در بیکران عرش، صمیمانه قاب کرد.

دکتر حسین محمدی مبارز (ایلیا)