خانهی تاریخ و ادبیات جهان «واکاوی واژگان»

«ادبخانه - یوتیوب» 👇
خانهی تاریخ و ادبیات جهان
«واکاوی واژگان»
دکتر حسین محمدی مبارز (ایلیا)
https://youtube.com/@adabkhane
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

«ضرب المثل شیر آب»
شیر آب:
شیر آب از کجا اومده؟! یا یه چیز دیگهست؟
تا حالا فکر کردین چرا بهش میگن «شیر آب»؟
آیا واقعاً چون سرش شبیه شیر بوده؟ یا یه افسانهاست؟
📜 میگن قدیما فقط تبریز و بیرجند آب لولهکشی داشتن! تهرانیا آب رو از قنات و چاه میآوردن. تا اینکه یه سرمایهدار نذر میکنه اگه بچهدار شد، برای تهرانیها آب بیاره!
مهندسهایی از اتریش استخدام میشن و سیستم لولهکشی راه میافته. برای هر کشور، یه نماد روی خروجی آب میذارن:
🇫🇷 در فرانسه سر خروس بود، 🇮🇷 در ایران سر شیر فلزی گذاشتن… و مردم گفتن:
«رفتیم از سرِ شیر، آب آوردیم!» 💦
امااااا حقیقت یه چیز دیگهاست! 😏
در فارسی، «شیر آب» به شیر فلزیای میگن که آب رو باز و بسته میکنه — نه شیر جنگل!
در حمامهای قدیم هم از همین شیرها استفاده میشد. تزئینات شیر فقط جنبه هنری و شاهانه داشت، نه معنایی.
✨ دفعه بعد که شیر آب رو باز میکنی، یادت باشه معنیش چیه!
گردآوری و پژوهش:
دکتر حسین محمدی مبارز (ایلیا)
برای دیدن ویدیوی شیر آب، همچنین دیگر ویدیوها با موضوعات تاریخ و ادبیات، کانال ادبخانه را با نشانی: adabkhane در «یوتیوب» جست و جو کنید.
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

غول چراغ جادو - غول بیابانی
بیغوله:
بیغوله: خرابه. پای+ غول+ه: پای غولی که ایجاد ویرانی میکرده است.
واژهی «غول» در زبان فارسی و عربی، معانی گوناگونی چون فریب ، تباهی، مستی و مرگ ️ را دربرمیگیرد. در اسطورهها و فرهنگهای کهن، «غول» موجودی است که میتواند انسانی، جنی، یا ترکیبی از انسان و حیوان باشد.
غول بیابانی:
نوع انسانی آن: «عوجِ بْنِ عَنَق یا عوج بن عُنق» است .عَنَق/ عُنُق: درازی و سطبری گردن؛بداخلاق.
به نظر عوجِ با واژگان:«بیغوله» و«غول بیابانی» پیوستگی دارد. آورده اند که عوج مردی بسیار بلندقامت و از مردمان عمالقه بود.
عمالقه؛ قومی باستانی با قامتی بلند و تنومند بوده که به نظر با قوم عاد، هم نژاد بودند. عمالقه از فرزندان عِمْلِیق بن لاوَذَ بن إرَمَ بن سامِ بن نُوح بودند. اما می گویند «عوج» در زمان آدم ابوالبشر به دنیا آمد و ۵۰۰‘ ۳ سال عمر کرد.
به هر روی عوج در زمان موسى (ع) نیز میزیست و از دشمنان بنیاسرائیل بود. موسی ـ علیهالسلام ـ قوم خود را به جنگ با گروهی غول پیکر دعوت میکند.
اما از آنجا که این گروه بسیار درشت اندام و قوی هیکل بودند، بنیاسرائیل از همراهی با موسی ـ علیهالسلام ـ نافرمانی کردند: گفتند: ای موسی! مسلماً در آنجا مردمی زورگو قرار دارند و تا آنان در آنجایند، ما هرگز وارد آنجا نخواهیم شد،
پس تو و پروردگارت بروید (با آنان) بجنگید که ما (تا پایان کار) در همین جا نشستهایم» مفسرانی مثل طبرسی، این قوم را گروهی از عمالقه دانستهاند.( مجمع البیان ج ۱، ص ۲۴۴).
به نظر یکی از این زورگویی ها، چنین بود که عوج پا روی خانه ها می گذاشت و خرابی به بار می آورد.(بیغوله: خرابه) موسی نیز غولی را به بیابان تبعید می کند(غول بیابانی/ نره غول).بعدها در جنگی که میان بنیاسرائیل و عوج درگرفت،
موسى با عصایش به پای عوج زد و وی را از پای درآورد. در برخی متـون حماسی ـ اسطورهای ادبیات فـارسی، عوج بن عنق چهرهای دیومانند دارد که در نقطۀ مقابل قهرمان و شخصیت های اسطورهای است.
مثلاً یکی از هیولاها و موجودات اهریمنی آبزی، عوج بن عنق است که پهلوانانی همچون گرشاسب و سامِ نریمان به جنگ او میروند. در روایات ترکی برای ترساندن کودکان بازیگوش می گفتند: اوج مین عوج می آید.
غول چراغ جادو:
غول «جنی»: یکی از آنها، افسانه غول چراغ جادو و علاءالدین است. در روایات افسانه ای آمده که سلیمان غول یا دیوی سرکش را در روغندان خود بند کرده
و سر آن را قلع اندود کرد وبه دریا افکند و بعدها دریانوردان آن روغندان را با تور از دریا بیرون می آورند درحالی صدایی می شنیدند که می گفت: ای سلیمان! توبه توبه!
دیگر غول جنی،«صَخر جنی» است که خاتم سلیمان را بدست آورد و با جادو به جای سلیمان بر تخت نشست.«اسمِ اعظم بِکُنَد کارِ خود ای دل، خوش باش که به تَلبیس و حیَل، دیو مسلمان نشود»(حافظ)
غول های انسانی – حیوانی:
نوع ترکیبی (انسان–حیوان)، چهرههایی را شامل میشود با دندانهای تیز، پنجه، شاخ یا اعضای جانوری، ولی دارای ذهن و رفتار انسانی.بازتاب تصویر غولها را میتوان در هنر هخامنشی نیز مشاهده کرد.
در سنگنگارههای تخت جمشید، نبردهایی میان شاه و موجوداتی افسانهای چون شیرهای بالدار، گاوهای شاخدار، یا اژدهایی ترکیبی به تصویر کشیده شدهاند.
این موجودات میتوانند نمادهایی از غولهای اساطیری باشند. در این نگارهها، پادشاه در حال چیرگی بر این موجودات است؛ نمادی از پیروزی خرد بر آشوب، نظم بر بینظمی، و انسان بر نیروهای تاریک طبیعت است.
گردآوری و پژوهش:
دکتر حسین محمدی مبارز (ایلیا)
برای دیدن ویدیوی غول بیابیانی، همچنین دیگر ویدیوها با موضوعات تاریخ و ادبیات، کانال ادبخانه را با نشانی: adabkhane در «یوتیوب» جست و جو کنید.
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

فتحعلیشاه
دومین شاه قاجار
وقایع مهم دوران سلطنت فتحعلیشاه قاجار:
ادامه جنگ های روسیه با ایران که ارتش ایران در آنها شکست خورد.
انعقاد عهدنامه های گلستان و ترکمانچای بین ایران و روسیه و جدا شدن بخش هایی از ایران
واگذاری کنترل خلیج فارس به انگلیسی ها
انعقاد عهدنامهٔ ارزروم اول بین ایران و عثمانی
فتحعلیشاه قاجار که دومین شاه سلسله قاجار بود، از سال ۱۷۹۷ تا ۱۸۳۴ میلادی (۳۷ سال و ۲ ماه) بر ایران حکومت کرد. او برادرزاده آقامحمدخان قاجار و پسر حسینقلیخان جهانسوز بود.
دوران سلطنت فتحعلیشاه با جنگهای مهمی علیه روسیه و تحمیل عهدنامههای ننگین گلستان و ترکمانچای همراه بود که سبب از دست رفتن بخشهای بزرگی از قلمروهای شمال غربی ایران شد. از جمله کشورهای امروزی ارمنستان، گرجستان، داغستان، جمهوری آذربایجان و نخجوان که توسط آقامحمدخان به ایران الحاق شده بودند، دوباره از ایران جدا و به روسیه پیوست. در اواخر سلطنت فتحعلیشاه، مشکلات سخت اقتصادی، ایران را به آستانه فروپاشی حکومتی نیز رساند.
کامل فیلم فتحعلی شاه قاجار در نشانی زیر - یوتیوب 👇
https://youtu.be/5hW0z_n_aBU?si=eTL30aoKMdVtyBQP
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

محمد شاه قاجار
سومین شاه سلسله قاجار از سال ۱۲۱۳ تا ۱۲۲۷خورشیدی بود.
محمدشاه از بین بیست و پنج پسر شاهزاده عباس میرزا، بزرگترین پسر بود. رخدادهای مهم دوران محمدشاه قاجار: دور دوم جنگهای ایران و روسیه – دوبار لشکرکشی به هرات - اعدام نخستین صدر اعظم خودش یعنی قائم مقام فراهانی – سرکوبی شاهزادگان قاجاری و شورش اصفهان - عهدنامه ارزِروم دوم با عثمانی ها – حمایت از صوفیه – ظهور فرقه بابیه - ترویج حکومت عرفی - ورود صنعت چاپ و انتشار روزنامه - اعزام دانشجو به خارج - برخورد با تجارت برده - تأسیس مدارس جدید و ترویج زبان و فرهنگ فرانسه.
پس از او فرزندش ناصرالدین شاه بر تخت قاجاری نشست.
کامل فیلم محمدشاه قاجار در نشانی زیر - یوتیوب 👇
https://youtu.be/Jl_F_PRLTbA?si=4XuUt2s9pn51wP-j
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

تپه چُغامیش نخستین گهواره تمدن ایران،
نخستین پدیدآورنده فرهنگ شهرسازی و نقشه شهرسازی با بخش های اداری،خانگی، کارگاهی و فاضلاب روی زمینی و زیر زمینی .
نخستین نوآوری در معماری، پیدایش دانش هندسه و ذوب فلزات و ساخت پیکره به روش قالب سازی و ریخته گری، اختراع چرخ و ساخت اسباب بازی و انبوه ظروف سفالی.
چُغامیش به معنای تپه و میش/ گوسفنداست که شکل ظاهری آن مانند ماکت گوسفندی خوابیده است که شوربختانه این شکل به مرور زمان دچار دگرگونی شده است.
چُغامیش مرکز باستانی خوزستان در پای کوههای زاگرس، بین دزفول و شوشتر بوده که در دورههای 1. پیش از تاریخ با دیرینگی،بیش از ۸۰۰۰ سال. 2. دوره آغاز نگارش در حدود ۳۴۰۰ پ.م. به عنوان یکی از مراکز مهم کتابت و شهرنشینی در ایران است. 3. دوره تاریخی (هخامنشی، اشکانی و ساسانی) 4. دوره اسلامی.
کامل فیلم چغامیش در نشانی زیر - یوتیوب 👇
https://youtu.be/ojAj6nY-tdU?si=IZQtBISN2dlZyubA
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

هخامنش و سلسله هخامنشیان
«هخامنش»:به معنی دارنده اندیشه راست و درست،خوش منش.
سلسله هخامنشیان از هخامش تا داریوش سوم، ۷۰۵ تا 330 پ.م حکومت کرده اند. اما میراث هخامنشیان که تا امروز باقی مانده:
1. تأسیس نخستین امپراتوری چندفرهنگی و چندملیتی جهان 2. پایهگذاری ایدههای اولیه حقوق بشر. 3. ایجاد سیستم اداری پیشرفته که الگویی برای امپراتوریهای بعدی شد
4. توسعه هنر و معماری 5. ایجاد راههای ارتباطی وسیع مانند راه شاهی 6. نظام مالی و اداره کارآمد ساتراپیها(استانداری ها) و 7. برای تسهیل مبادلات تجاری مقیاس وزن و واحد پول را وضع کردند.
هگل در فلسفه تاریخ خود از ایران دوره هخامنشی، در حکم آغاز تاریخ جهان یاد کرده . ایرانیان نخستین ملتی هستند که واژه قانون را که در فارسی باستان به آن داته میگفتند و واژه دیتا در انگلیسی و داد در فارسی از آن گرفته شده، به طوری که افلاطون در رساله هفتم خود از داریوش به عنوان پادشاه قانونگذار یاد کرده است.
کامل فیلم سلسله هخامنشیان در نشانی زیر - یوتیوب 👇
https://youtu.be/ln7WoSFDtuI?si=YhoaDCP0aMVGcyRa
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

جادوی آینه
مسایل مربوط به جادوی آینه که احضار ارواح و اجنه و جلب محبت و دیگر کاربردها داشته ، ریشه در خرافات، افسانهها و علوم ماورایی دارند و در برخی موارد با خطرات روانی یا اعتقادی همراه هستند.
آینههای جادویی سیاه: آینههای سیاه و مقعر هستند که با مراسم خاصی مانند پاکسازی با قلیاب و استفاده در نور شمع فعال میشوند. آینهبینی (کریستالومانسی): روشی برای پیشگویی آینده است، طلسمهای عاشقانه: از آینه برای جذب محبت یا کنترل رفتار دیگران استفاده میشود. مثلاً نوشتن اوراد خاص پشت آینه یا نگاهکردن به آن در شرایط ویژه. آینههای جادویی میتوانند به عنوان دروازهای برای ورود ارواح یا موجودات ماورایی عمل کنند.
تجسم شیطان
جسم : آشکار؛ محسوس و ظاهرشدن. شیطان: ریشه «شَطَن»: دور بودن از چیزی از رحمت ایزدی ؛«شاط»: از خشم و غضب سوختن. تجسم شیطان: ظاهر شدن پیکری خشمناک که از رحمت ایزدی دور شده. این تجسم با قوه واهمه انجام می شود که وهم و خیال درپی دارد.
(اعراف آیه ۲۷)شیطان تجسم نمی شود: آنان شما را می بینند و شما آنان را نمی بینید
(انفال آیه ۴۸.) شیطان و کارهاش تجسم می شود.
نتیجه : صورت واقعی شیطان(آتش بی دود/ جسم لطیف) ، را هرکسی نمیبیند. اما گاه شیطان به صورت انسان ناپاک و یا موجودی دیگر برای وسوسهی یا ترساندن انسان نمودار شده. اما این انسان است که به ارادهی خود، نظرات شیطان را میپذیرد و به گمراه میشود.
کامل فیلم جادوی آینه در نشانی زیر - یوتیوب 👇
https://youtu.be/e7LgcBH8VGU?si=Y_PPepNRP1CTJ3le
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

شرح غزل شماره 1
«ألا یا أیها الساقی أدر کأساً و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها»
معنی: هان ای ساقی! جامی بگردان و آن را به دستم ده، که عشق در آغاز آسان نمود، ولی مشکلاتش پدید آمد.
مفهوم: «ساقی» در ادبیات عرفانی نمادی از مُرشد معنوی یا معشوق الهی است که شراب عشق را به انسان میدهد. حافظ «ساقی» را در معنی رمزی آن که «وعدهی ایزدی» است به کار می برد. چنانچه نظامی آشکارا در «شرفنامه» به این رمز عارفانه اشاره کرده است و می گوید:
«نپنداری ای خضر فرخنده پی!
که از می مرا هست مقصود می
از آن می همه بیخودی خواستم
بدان بی خودی، مجلس آراستم
مرا ساقی آن وعده ایزدیست
صبوح آن خرابی، می آن بی خودیست
وگرنه به ایزد که تا بودهام
به می، دامنِ لب نیالودهام
گر از می شدم هرگز آلوده جام
حلال خدا باد بر من حرام»
«أدر کأساً و ناولها: جامی بگردان و به من بده» اشاره به طلب شراب عشق دارد که در ادبیات عرفانی، شراب معنوی و مستی ناشی از عشق الهی است .حافظ درباره مستی عشق در پایان دیوان خود آورده:
«ایکه دایم به خویش مغروری
گر تو را عشق نیست معذوری
مستی عشق نیست در سر تو
رو که تو مست آب انگوری»
حقیقت عشق: «عشق آسان نمود اول» یعنی در آغاز عشق(به خدا یا معشوق حقیقی)، ساده و شیرین به نظر میرسد، مانند شور و هیجان آغازین. «ولی افتاد مشکلها» اما پس از مدتی، سختیهای عشق آشکار میشود. عشق واقعی پر از رنج، آزمایش و گذشتن از خود است.
این بیت حافظ، تضاد میان ظاهر فریبنده و باطن دشوار عشق را نشان میدهد. او از یکسو به شراب عشق دعوت میکند و از سوی دیگر هشدار میدهد که این راه، پر از پیچیدگیهاست و تنها کسانی که تحمل این رنجها را داشته باشند، به حقیقت عشق دست مییابند.
کامل فیلم شرح غزل یکم حافظ در نشانی زیر - یوتیوب 👇
https://youtu.be/xptSO0KHmV8?si=Swt6V6y_dm7HCMMh
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

شرح غزل شماره 2
«صلاحِ کار کجا و منِ خراب کجا؟
ببین تفاوتِ رَه کز کجاست تا به کجا»
معنی: نیک اندیشی در کارها کجاست و منِ خراب و آشفتهحال(ویرانشده و گمراه)کجا؟
ببین تفاوت راه را که از کجا(ناتوانی و گمراهی) آغاز شده و به کجا(صلاح و رستگاری) میرسد!
مفهوم: حافظ میگوید: منِ گنهکار و ناتوان چگونه میتوانم به صلاح و درستی برسم؟ تفاوت راه بین نقطهٔ شروع (ضعف و گناه) و مقصد (رستگاری) آنقدر زیاد است که رسیدن به آن ناممکن به نظر میرسد.
این بیت نمایشی از ناتوانی انسان در برابر بزرگی راه رسیدن به حقیقت است. حافظ به شکلی ظریف از عارفان ریاکار نیز انتقاد میکند که گمان میکنند به صلاح کار خود رسیدهاند.
نگاه ادبی: »تضاد معنایی»: صلاح و هدفِ متعالی در برابر خراب و انسانِ خطاکار قرار گرفته است.
استفهام انکاری: گوینده با پرسش، ناتوانی خود را در رسیدن به صلاح نشان میدهد.
حالتِ حسرتآمیز: بیت نشاندهندهٔ درماندگی شاعر در مسیر رسیدن به کمال است.
کامل فیلم شرح غزل دوم حافظ در نشانی زیر - یوتیوب 👇
https://youtu.be/L1TIGCTU7jY?si=d5X89YOBzEBDxhfX
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

شرح غزل شماره 3
«اگر آن تُرکِ شیرازی به دست آرَد دلِ ما را
به خال هِندویَش بَخشَم سَمَرقند و بُخارا را»
معنی: اگر آن معشوق شیرازی دل مرا به دست آورد و تسخیر کند. در ازای خال زیبایش، شهرهای سمرقند و بخارا را میبخشم.
مفهوم: «ترک شیرازی»: در ادبیات فارسی، «ترک» گاهی بهمعنای فردی زیبا و جذاب بهکار میرود.
خال هندو: خال، نماد زیبایی و هندو بودن اشاره به رنگ سیاه آن است.
سمرقند و بخارا: این دو شهر در گذشته از مهمترین و ثروتمندترین شهرهای خراسان و ماوراءالنهر بودند و نماد ثروت و قدرت بهشمار میرفتند.
حافظ در این بیت میگوید که عشق و زیبایی معشوق دلربا، برای او چنان ارزشمند است که حاضر است در برابر یک خال روی صورتش، دو شهر بزرگ و ثروتمند را ببخشد. این بیان، نمادی از ارزشمندی عشق در مقابل مادیات است.
نکات ادبی: نماد و استعاره: «ترک شیرازی و خال هندو» هر دو نماد و استعاره از زیبایی معشوق هستند. از سویی خال هندو زیر ساخت تشبیهی دارد و در اصل«هندویِ خال» است. نیز دو قوم «ترک و هندو» ایهام تناسب با دو شهر سَمَرقند و بُخارا ساخته و مراعات نظیر هم ایجاد شده است.
ابراز علاقه اغراقآمیز: بخشیدن سمرقند و بخارا در برابر یک خال، نشاندهنده شدت عشق و بیاعتباری دنیای مادی در مقابل عشق است.
کامل فیلم شرح غزل سوم حافظ در نشانی زیر - یوتیوب 👇
https://youtu.be/JdHx451kMuk?si=9b8iN8SGQkWxeTLC
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

شرح غزل شماره 4
«صبا به لُطف بگو آن غزالِ رَعنا را
که سَر به کوه و بیابان تو دادهای ما را»
معنی: «ای صبا(بادِ صبحگاهی)، با لطف و نرمی به آن غزالِ رَعنا (زیبا، خودآرا) بگو که ما را سرگشته و حیرانِ کوه و بیابان کردهای!»
مفهوم: صبا (بادِ صبحگاهی) پیامرسانی با لطافت از سوی عاشق به معشوق است. غزال رعنا نماد معشوق است که مانند آهوی چابک و زیبا، گریزپا و دستنیافتنی است. کوه و بیابان نشاندهنده سرگردانی و حیرتی است که عاشق در راه عشق متحمل میشود. «سر به کوه و بیابان تو دادهای ما را» اشاره به این دارد که معشوق با بیاعتنایی و گریز، عاشق را آواره و سرگردان کرده است.
نگاه ادبی: ۱. تشخیص (جانبخشی): خطاب به صبا (باد) که یک پدیده طبیعی است و به آن انسانوارگی داده شده تا پیام عاشق را برساند.
۲. حس آمیزی: ترکیب «لطف» (حس معنوی) با «صبا» (حسِ لامسه بادِ خنک) نوعی حسآمیزی ایجاد کرده که بر زیبایی سخن افزوده است.
۳. استعاره: «غزال رعنا» استعاره از معشوقِ زیبا که مانند آهو چابک و گریزپاست.
۴. کنایه: «سر به کوه و بیابان دادن» کنایه از سرگردانی و آوارگی است که عاشق در راه عشق تحمل میکند.
کامل فیلم شرح غزل چهارم حافظ در نشانی زیر - یوتیوب 👇
https://youtu.be/Kjt5dCce0A4?si=5cz6NBKXqJLeEvxu
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
به نـام خــــداونـد شعـــر و ادب