(به استاد محمود فرشچیان)

«آتش دل»

نذر تو کرده‌ام غزلی دل‌فریب را
تا نغمه‌خوان کند به چمن عندلیب را

صدق توسل تو عجب بود و آفرید
سرپنجه‌ی تو نقش و نگاری عجیب را

یک یارب تو مثل دعا مستجاب شد
خواندی مگر تو آیه‌ی امن یجیب را ؟

پیداست در نیایش خود نیمه‌های شب
هم درد را شناخته‌ای، هم طبیب را

با اولین پیام خود، ای سِحر تو حلال
طی کرده‌ای چگونه فراز و نشیب را

غوغای روز پنجمِ از آفرینش‌ات
آتش زده‌است این دل حسرت‌نصیب را

تصویر عصر روز دهم، آتش دل است
سرکش‌تر از همیشه کشیدی لهیب را

در نور چهره‌ی علی اصغر کشیده‌ای
سوز رباب و چشمه اشک حبیب را

هنگام طرح ضامن آهو، گمان کنم
خواندی به استغاثه، امام غریب را

در سایه‌ی یتیم‌نوازِ علی، ببخش
آرامشی دوباره، دلِ بی‌شکیب را

محشر شده‌است تابلوی کوثر ای عزیز !
چون آفریدی این اثر دل‌فریب را ؟

با هر نگاره‌‌ی تو (شفق)، سِیرِ عرش کرد
در پیش پای "فرشچیان" لاله فرش کرد

محمدجواد غفورزاده (شفق)