شبها چراغ خلوت تنهای کیستی؟
(ای لالهی غریب!)
بس تازه و تری، چمن آرای کیستی؟
نخل امید و ، شاخ تمنّای کیستی؟
روز آفتاب روزن و بام که میشوی؟
شبها چراغ خلوت تنهای کیستی؟
رنگت چو بوی دلکش و بویت چو روی خوش
حوری سرشت من! گل رعنای کیستی؟
گل این وفا ندارد و گلزار، این صفا
ای لالهی غریب! ز صحرای کیستی؟
حالی ز غنچهی دل ما باز کن گره...
در انتظار وعدهی فردای کیستی؟
چون من به بند عشق تو صد ماهرو اسیر
تو زلف تاب داده به سودای کیستی؟
بزمی پُر از پَریاست (فغانی) تو در میان
دیوانهی کدامی و ، شیدای کیستی؟
«بابا فغانی شیرازی»
+ نوشته شده در جمعه یازدهم مهر ۱۴۰۴ ساعت 0:27 توسط شمس (ساقی)
|
به نـام خــــداونـد شعـــر و ادب