(قرص مه)

پرده‌دار کعبه‌ی صدق و صفابی یاعلی
مظهر ذات خدا ، مشکل‌گشایی یاعلی

قرص مه از پرتوِ روی تو کسب نور کرد
نور مطلق، جلوه‌ی حق، مرتضایی یاعلی

افضل‌الاعمال مهر و عشق، سلطان ولاست
حج و عمره، قبله و کوهِ منایی یاعلی

گشته‌ای ممسوس ذات حق ز خود فانی شدی
بَدر ایمان و ولا ، نور خدایی یاعلی

تا درِ میخانه‌ی فیض و عنایت باز شد
ساقی سرچشمه‌ی آب بقایی یاعلی

نوربخش آسمان مَعرفت، رخسار توست
جلوه‌ی جان و جهان، نور و ضیایی یاعلی

قرب حق را باید از راه ولایت طی نمود
رهنمای اِنس و جان، ایزدنمایی یاعلی

همسر زهرای اطهر هستی و دست خدا
جانشین و نور جان مصطفایی یاعلی

(صابر کرمانی) از عشق رخت دیوانه شد
جان دهد در راه وصلت، دلربابی یاعلی!

«صابر کرمانی»