
(بیوگرافی)
آقای غلامرضا طریقی ـ به سال 1356 شمسی، در زنجان متولد شد. او کار شعر را از سال 1374 با راهنماییهای «حسین منزوی » آغاز کرد. طریقی دارای نشان درجهی یک هنری است. و تاکنون آثارش در جشنوارههای متعدد کشوری از جمله «کتاب سال شعر جوان»، «گام اول» و… به عنوان آثار برگزیده انتخاب شدهاند.
طریقی عضو هیٱت علمی، دبیر و داور جشنوارههای ملی مختلف در حوزهی شعر بوده و کارگاههای ادبی متعددی را نیز مدیریت کرده است. در کارنامهی ادبی او ۱۳ کتاب منتشر شده در حوزههای شعر، ناداستان و روایت، ترجمه و پژوهش وجود دارد. او همچنین به عنوان ترانهسرا با هنرمندانی چون علیرضا قربانی، همایون شجریان، محمد معتمدی، حسامالدین سراج، لوریس چکناواریان، پرواز همای، آرمان گرشاسبی و… همکاری کرده است.
از جمله مجموعه اشعار منتشر شده طریقی میتوان به این عناوین اشاره کرد: «شلتاق» در نشر چشمه، «جهان غزلی عاشقانه است»، «با یاد شانههای تو»، «ایمان بیاورید به تمدید فصل سرد» و «باران اگر ببارد» جملگی با نشر نیماژ، «هر لبت یک کبوتر سرخ است» در انتشارات سوره مهر، «گزینه غزل» و «به جهنم» در فصل پنجم و «آنقدر پرم از تو که کم مانده ببارم» در نشر نیل.
همچنین «رنجین کمان» در نشر جام جم، «ماضی قریب» در نشر مهرستان، «اما تو را ای عاشق انسان کسی نشناخت؛ شعر حسین منزوی» در نشر نیماژ و ترجمه کتاب «آکواریوم» در نشر نیماژ نیز به قلم طریقی منتشر شدهاند.
از جمله سوابق شغلی غلامرضا طریقی نیز میتوان به این موارد اشاره کرد: «مشاور مدیر عامل و مدیر امور فرهنگی خانه کتاب و ادبیات ایران»، «مدیر دفتر گسترش شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب و ادبیات ایران»، «مدیر واحد شعر بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان»، «سردبیر پایگاه نقد شعر» و «دبیر مجمع انجمنهای ادبی کشور».
مجموعههای اشعار چاپ شده او «جهان غزلی عاشقانه است»، «هر لبت یک کبوتر سرخ است»،
«آکواریوم»، «باران اگر ببارد»، «به جهنم»، «ایمان بیاورید به تمدید فصل سرد»، «آنقدر پرم از تو که کم مانده ببارم»، «با یاد شانههای تو» و «سفید تو، سیاه من» هستند.
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
(خون مقطر)
اشکی که روی گونهی ما خط کشیده است
خون مقطریست که رنگش پریده است
هر اشک ما چکیدهی صدها شکایت است
امشب ببین چقدر شکایت چکیده است
قلب من و تو گنبد سرخی است که در آن
روح رحیم حضرت عشق آرمیده است
مقرون به صرفه نیست که عاشق شویم چون
دوران اوج عشق، به پایان رسیده است
اینجا مشخص است که گنجشک چند بار
از لانهاش بدون مجوّز پریده است
حتی مشخص است کجا و چگونه شمع
پروانه را شبانه به آتش کشیده است
در شهر ما بهارِ پر از گل رباعی است
پاییز مثنویست، زمستان قصیده است
من شاعر قصیدهام اما دو خط کج
با پنبهای سرِ سخنام را بریده است
طبق مقررات غزل گفتهام ولی
حرفی غریبه بین حروفم خزیده است
شاعر پس از تحمل تبعید در وطن
بنیانگذار دولتِ قدرت ندیده است .
"غلامرضا طریقی"