بگذر از عشق که نه خطوه نه گام است اینجا
(اینجا)
بگذر از عشق که نه خطوه نه گام است اینجا
دل به حسرت نه و بس کار تمام است اینجا
خط آزادگی سرو، به مرغان ندهند
بازگردید که سیمرغ به دام است اینجا
فکر طوبی و جنان در ورع عشق خطاست
آنچه در شرع مباح است حرام است اینجا
جرعه از شبههی خاطر ز گلو برگردد
هان به هُش باش، که جام و لب بام است اینجا
خود به خود بانگ زنم خود ز خود آوا شنوم
خبرم نیست که گویم چه مقام است اینجا
همه می نوشی و مستی و نشاط و طرب است
کس نداند که شب و روز کدام است اینجا
ز ابر ساغر، مَه رخسارهی ساقی بنمود
شکر لله که تجلی به دوام است اینجا
غایب از دیدهی بازم نشود یک ساعت
آنکه رَم خورده ز وهم همه رام است اینجا
فیض آب خضر از نظم (نظیری) ریزد
که صفای سحری با دم شام است اینجا
"نظیری نیشابوری"