
(بیوگرافی)
شادروان حیدر یغما نیشابوری ـ معروف به (شاعر خشتمال) در 20 دی ماه 1302 ـ در خانوادهای تهیدست، زاده شد. با این که اجداد او اهل خور و بیابانک اصفهان بودند، حیدر فرزند کشور و محمدِ یغما از مهاجران خور و بیابانک اصفهان که دو نسل قبل تر از حیدر، به خراسان آمدند و در بازگشت درماندند و هر طایفهای به گوشهای رفت و حیدر بیک (جد مادری حیدر یغما) در سمت صومعه که روستای کوچکی در شمال نیشابور بود، ساکن شد.
یغما نیز با توّجه به پیشهی خانوادگی، ناگزیر به کار سخت برای به دست آوردن درآمد بود، تا جایی که از رفتن به مدرسه بازماند و تا میانسالی خواندن و نوشتن نمیدانست. با این وجود، از دوران کودکی دلبستگی فراوانی به شعر و شعرگویی داشت. او شعرهای شاعرانی همچون فردوسی و داستانهایی مانند امیرارسلان نامدار را در کودکی شنیده بود و به خوبی به یاد داشت. او در جوانی به نیشابور کوچ کرد و در 30 سالگی ازدواج کرد و یکی دو سال دیگر فارسی را آموخت. او به انجمنهایی میرفت که در آنجا با ادبپیشگان و شعرشناسان آشنایی پیدا کرد. آنها با شنیدن شعرهای او که برخاسته از ذوقش بود او را در شعرسرایی راهنمایی میکردند.
او در بیشتر دوران زندگیاش به خشتمالی و بیل زدن مشغول بود و در سالهای واپسین نیز به کشاورزی و کارگری اشتغال داشت. چون از وزن و قافیه چیزی نمیدانست شعرهایش ایرادهای بسیاری داشت.
سرانجام یغما در 2 اسفند 1366 درگذشت. یغما در شادیاخ، میان راه آرامگاه خیام و عطار به خاک سپرده شد و آرامگاهی در آنجا برای او ساختهاند.

روحش شاد و یادش گرامی باد.
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
(آه شعله وار)
بالین ز خشت دارم و جا بر سریر خار
دیدی که عاشقی به کجایم کشاند کار؟
جان، تشنه میسپارم و آبم نمیدهد
دلبر ز کوثر لب لعل شراب وار
در روزگار، بهْ چه از این سرفرازیام؟
کز جان گذشتم و نگذشتم ز راه یار
خصم از نهیب دار دهد بیم کشتنم
گیتی نگون و دار ره یار پایدار
گه بیم مرگ میدهی و گه حساب حشر
ای مدّعی! برو که از اینها گذشته کار
(یغما) نهاد دین و دل اندر وفای دوست
با اشکِ مثل سیلش و با آه شعله وار
"حیدر یغما نیشابوری"