در سرزمین دلهرهها خانه ات منم
(خانهات منم)
در سرزمین دلهرهها خانه ات منم
پیله برای رویش پروانه ات منم
قربان آن نگاه جنون آورت شوم!
عاقل تویی و عاشق دیوانه ات منم
وقتی سخن به نقطهی اعجاز میرسد
شاعر برای گفتن افسانه ات منم
زیباترین تجسم معشوقه در غزل
توصیف خالِ حک شده بر چانه ات منم
در انتهای کوچه ی بن بست خاطره
چشم انتظار خنده ی مستانه ات منم
رویای منزوی شده در سرزمین درد
دستی که پبچکی شده بر شانه ات منم
"داوود اشرفی مهابادی"