ای برده از تمام زنان، گوی سروری
(اسوهی صبر)
ای بُرده از تمام زنان، گوی سَروری
آری سزاست فاطمه را چون تو دختری
از عصمت تو هرچه بگويم نگفتهام
جز شمّهای ز وصف تو كه پاک گوهری
زينب چقدر لايق و شايسته نام توست
الحق كه زينت پدر و فخر مادری
ای اسوهی صبوری و ای آيت عفاف
در آسمان عشق، درخشنده اختری
زهرا نگين خاتم سرخيل انبياست
تو نيز نقش خاتم زهرای اطهری
بين تو و حسين، جدايی بوَد مُحال
آری! تو نيمهی دگری از برادری
ای چشم خلق، محو وقار و شهامتت
با فاطمه ز عصمت و تقوا برابری
در راه شام نافلهی تو قضا نشد
يعنى نماز نافله هم نيست سرسری
ای وارث قيام شهيدان كربلا
بر نهضت عظيم حسینی پیمبری
از خطبهی تو كاخ ستم گشت واژگون
آری تو قهرمان بلاغت چو حیدری
(سالک) يقين تو را صله شاهانه میدهند
باشد مرام آل علی، ذرّه پروری .
محمدحسین نجاریان (سالک)
به نـام خــــداونـد شعـــر و ادب