ای که دوری ز یار یعنی چه؟
(وصل یار)
ای که دوری ز یار یعنی چه؟
میبری انتظار یعنی چه؟
آفتابی چنین درخشنده
دیده ها در غبار یعنی چه؟
تو بپرسی ز یار و من او را
دارم اندر کنار یعنی چه؟
من پی صید عشق و عشق مرا
می نماید شکار یعنی چه؟
هر دمی عالمی دگر بینم
از تجلّی یار یعنی چه؟
واحدی جلوه کرد و شد پیدا
عدد بی شمار یعنی چه؟
من به یارم شناختم یارم
تو به نقش و نگار یعنی چه؟
ذرّهای نیست در همه عالم
نبوَد بی قرار یعنی چه؟
همه در کار یار حیراناند
از صغار و کبار یعنی چه؟
عابدان مست حور و غِلماناند
عارفان مست یار یعنی چه؟
نیست در فکر خویشتن یک تن
در میان هزار یعنی چه؟
دیده دیدار یار ار خواهد
نبوَد اشکبار یعنی چه؟
ای که خواهی کمال و از دنیا
نشوی بر کنار یعنی چه؟
آن که گر آدم است و میخواهد
آدمی را فگار یعنی چه؟
ای به غفلت سر آمده عمرت
نیستی شرمسار یعنی چه؟
(حسن) ار وصل یار را خواهد
نبود راه وار یعنی چه ؟
"علامه حسن زاده آملی"