(ایران ـ اسلام)
ای وطن پرور ایرانی اسلام پرست!
همتی زآنکه وطن رفت چو اسلام ز دست
بیرق ایران از خصم جفاجو شده پست
دل پیغمبر را ظلم ستمکاران خست
خلفا را همه دل غرقه به خون است ز کفر
حال حیدر نتوان گفت که چون است ز کفر
گاهِ آن است که زین ولوله و جوش و خروش
که به پا گشته ز هر خائن اسلامفروش
غیرت تودهی اسلام درآید در جوش
همگی متحد و متفق و دوشبهدوش
حفظ قرآن را بر دفع اجانب تازند
یا موفق شده یا جان گرامی بازند
مسجد ار باید امروز کلیسا نشود
یا وطن فردا منزلگه ترسا نشود
سبحه زنار و حرم دیر به جبرا نشود
شور اسلامی بایست، ولی تا نشود
بود ایران ستمدیده چو اسلام غریب
وین دو معدوم ز جور و ستم اهل صلیب
حبذا روزی کهاسلام طرفداری داشت
چون رسول مدنی، سید و سالاری داشت
صدق صدیقی و فاروق فداکاری داشت
عمرو زان مرحبکش حیدر کرّاری داشت
روی حق جلوهگر از حمزهی نامآور بود
پشت اسلام، قوی از مدد جعفر بود
ای خوش آن روز که ایران بُد چون خلد برین
بود مستملکش از خطهی چین تا خط چین
از کیومرثش بُد روز سیامک تأمین
تا چه طهمورث و هوشنگ و جمش یار و معین
نی چو اکنون به تزلزل زد و ضحاک عدو
کاوه آهنگر و آن فرّ فریدونی کو؟
داشت امروز گر اسلام نگهبانی چند
یا مسلمانی چون بوذر و سلمانی چند
یا که مانند زبیر اشجع شجعانی چند
کی شدی پامال از دست غرضرانی چند
غازیان اُحد و بَدر مگر در خوابند
که به دنیا ز پی نصرت ما نشتابند؟
نیست چون سلم اگر خائن و دشمن چون تور
ایرج ایران، زیشان از چه برآمد مقهور
اله اله چه شد آن غیرت کشواد غیور؟
قارنا ساما دیگر ز چه خفتند به گور
گاهِ آن است که بر مام وطن مهر کنید
درگه کینه کشی، کار منوچهر کنید
هرگز اسلام نبُد خوار چنین پیش ملل
سیفِ سیفالله اگر داشت کنون حسن عمل
شد کجا سعد معاذِ بن معاذِ بن جبل
کو «ضرار» آن یل نامآور بی شبه و بَدل
تا مصون دارد، از حملهی کفر ایمان را
زاهل انجیل بهجان حفظ کند قرآن را
"فرخی یزدی"