امشب برایت حرفهای تازه دارم
(حرفهای تازه)
امشب که خواب از چشمهایم میگریزد
در خاطرم اندوه بی اندازه دارم
دلپرسههای یک غزل جوشیده در من
امشب برایت حرفهای تازه دارم
وقتی که گفتم دوستت دارم دلم گفت
شاید که حرفم تلخ و ناسنجیده باشد
تصویرم از آه تماشایم کدر شد
گفتم مگر که خاطرت رنجیده باشد؟
آیینه داری جای دل در سینهی خویش
روشن چو باغ آسمان از چشم پروین
بر ارتفاع گرگ و میش ماه بنگر
شبتابهای نور را بر تیغ پرچین
"بانو پروین اسحاقی"