
(بیوگرافی)
شادروان استاد احمد نیکطلب ـ متخلص به (یاور همدانی) در مورخ 2 اردیبهشت سال 1313 خورشیدی در همدان زاده شد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همدان گذراند. و آموزش عالی را در مقطع کارشناسی رشتهی روابط عمومی و روزنامهنگاری، در دانشکدهی علوم و ارتباطات اجتماعی تهران به پایان برد.
نخستین مقالهی او در مجلهی ارمغان به چاپ رسید. او مدتی در دبیرستانهای همدان و تهران تدریس کرد و سپس، کارمند بانک ملی ایران شد. کمتر از 2 سال در آنجا به سر برد و بعد به سازمان رادیو رفت. پس از آن، از کارمندان شهرداری تهران شد.
یاور 13 ساله بود که به سرودن شعر پرداخت و در انجمنهای ادبی همدان و تهران از جمله انجمن ادبی ایران حضور فعال داشته و مدت 4 سال نیز دبیر انجمن ادبی حافظ بودهاست. همچنین، او عضو هیئت رئیسه انجمن ادبی ایران و هند بودهاست.
یاور همدانی همچنین از اعضای انجمن ادبی ایران به حساب میآمد. رهی معیری، اسماعیل نواب صفا، مفتون همدانی، محمدعلی ناصح، عباس فرات، مهرداد اوستا، گلشن کردستانی، حسین لاهوتی، سپیده کاشانی و دیگر افراد سرشناس از آشنایان و همکاران او بودند. در سنین جوانی، شعر او مورد تشویق محمدحسین بهجت تبریزی (شهریار) قرار گرفت.
یاور همدانی در کنار انتشار آثار متعددی در حوزهی شعر، تصحیح و تحقیق گنجینهای از هنر و شعر معاصر بود. گنجینهای که در سینه خود خاطرات مهمی از تاریخ شفاهی شعر معاصر، جریانهای ادبی در 50 سال گذشته و شخصیتهای تأثیرگذار فرهنگی و ادبی داشت. حضور او در انجمنهای ادبی مختلف از جمله ویژگیهای زیست شاعرانه اوست. یاور همدانی سالها با رفتوآمد در انجمنهای ادبی مختلف مانند انجمن ادبی ایران به ریاست محمدعلی ناصح، انجمن ادبی صائب با حضور خلیل سامانی (موج)، انجمن ادبی سعد یا کلبهی سعد، انجمن حکیم نظامی به ریاست زندهیاد وحیدزاده فرزند ارشد زندهیاد وحید دستگردی و ... با جریانهای مختلف ادبی در ارتباط بود؛ جریانهایی که امروزه شاید کمتر نامی از آنها در محافل ادبی و دانشگاهی برده شود.
یاور همدانی سرانجام در سحرگاه 13 اسفند 1398 خورشیدی در 85 سالگی بر اثر بیماری قلبی در بیمارستان رسالت درگذشت. و در پنجشنبه 15 اسفند 1398 خورشیدی، در قطعه هنرمندان ردیف ۱۴۴ شماره ۳۴ در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. او صدایی رسا از شعر فارسی و منبعی مهم از تاریخ شفاهی ادبیات در چند دههی گذشته بود، اما بیآنکه از این جهت مورد توجه اهل فن برای ثبت خاطراتش قرار گیرد، برای همیشه خاموش شد.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
(طور توحید)
ای تجلیگاه انوار حقیقت خاک تو
در تجلی طور توحید است خاک پاک تو
کعبهی اهل ولا، ای سرزمین کربلا
توتیای دیده ی دل خاک تو، خاشاک تو
میزند دل هرچه باداباد در دریای عشق
تشنهی آب فرات از خاک آتشناک تو
آفتاب از عرش خواهد همچو فرش ره نهد
سر به پای تکسوار چابک و چالاک تو
با فروغ مهر هفتاد و دو خورشیدت به خاک
رنگ میبازد، از آفاق انجم افلاک تو
سروران را سروری دارد که دارد بر سر او
تاج «کرَّمنا» به عزت خواجهی «لولاک» تو
آسمان باید که خون از ابر بارد بر زمین
زآنکه در گوش فلک پیچیده شد پژواک تو
رهرو حق از سر اخلاص کی افتد ز پای
برندارد دست تا از حلقهب فتراک تو
دشت تو گلگشت ما دست و دل از جان شستگان
باغ داغستان لاله، لعلگون از خاک تو
راهی راه رهایی را کجا باک از هلاک
جان هلاک با حقیقت رهرو بیباک تو
در دیار درد و دوری، دیری از غم خون گریست
(یاور) سر در گریبان و گریبان چاک تو
"یاور همدانی"