
(بیوگرافی)
شادروان سید حسین رضوی ـ متخلص به (غبار) و معروف به (غبار همدانی) در سال 1228 شمسی ـ در همدان قدم به عرصهی هستى نهاد. پدرش سید رضا و از نوادهی حاج سید صادق امام جمعهی همدان بود.
غبار همدانی علوم ادبى و عربى را در زاگاهش فراگرفت و با استعداد سرشار و هوش و ذکاوت فوقالعادهاى که داشت در تحصیل دانش، پیشرفت چشمگیرى از خود نشان داد و در شمار استادان بنام شعر و ادب همدان قرار گرفت.
غبار همدانی، از آغاز جوانی تا آخر عمر، دورهی زندگانی خود را با رفقا و دوستان به سر میبرد، چندى نیز در طریق عرفان قدم گذاشت و به سیر و سلوک در این رهگذر پرداخت. شیوهٔ او در شعر همان طرز بازگشت است و نظر به حافظ و سعدی و خاقانی دارد. بعضی از غزلهای او بسیار قوی است.
اشعار مانده از غبار همدانی در دیوانش حدود هزار بیت میباشد که شامل 101 غزل، 5 دوبیتی، یک مثنوی 22 بیتی (لیلی و مجنون) و مفردات است، اما مکرر در همدان و اصفهان و تهران طبع و نشر گردیده است.
غبار همدانی سرانجام در سال 1283 شمسی ـ در همدان درگذشت و پیکرش را به قم منتقل کرده در صحن مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپردند.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
(آتش عشق)
مطرب دلم ز پرده به در میرود بگو
ساقی بیا که آتش عشقم به جان گرفت
دیدی دلا که شعلهی جوالهی فراق
مانند نقطه عاقبتم در میان گرفت
از بسکه سوخت کوکب بختم در آسمان
ظلمت فضای خانهی کرّوبیان گرفت
خوبان به مهر، دلشدگان را کنند اسیر
کِی مُلک دل به قوّت بازو توان گرفت
پروانه را وصال نماید شب فراق
تا شمع را ز سوز من آتش به جان گرفت
ما در پناه پیر مغانیم گو بگیر
گر گرگ، گوسفند ز دست شُبان گرفت
هرگز نبرد ره به سرا بوستان گل
الّا کسی که الفت با باغبان گرفت
عارف شناخت قدر خموشی از آن که دید
آتش به جان شمع ز دست زبان گرفت
تا کِی اسیر غول بیابانی ای (غبار)؟!
آنکس بریده ره، که پی کاروان گرفت.
"غبار همدانی"