
(بیوگرافی)
شادروان علی اشتری _ متخلص به (فرهاد) به سال 1301 خورشیدی به دنیا آمد. پدرش احمدخان اشتری که در شعر تخلص «یکتا» داشت شاعر، نقاش و برای مدتی نیز عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود. وی در نزد پدر برخی از فنون ادب را آموخت و تحصیلات خود را در مدرسهٔ شرف به پایان رساند.
وی از نوجوانی به سرودن پرداخت و تخلص فرهاد را برای خود برگزید. وی نخستین مجموعه سرودههایش را در سال 1324 در کتابی تحت عنوان «ستارهٔ سحری» در تهران منتشر نمود. با موسیقیدانان و شاعران همنشینی میکرد و در «انجمن ادبی ایران» که در منزل محمدعلی ناصح تشکیل میشد، حاضر میشد و با شاعران پیشکسوت همچون رهی معیری، ابوالحسن ورزی، امیری فیروزکوهی و برخی از همنسلانش همچون مهرداد اوستا، مشفق کاشانی، گلشن کردستانی، بیژن ترقی، نیاز کرمانی و بهادر یگانه دوستی و مراوده داشت.
علی اشتری در هنگام تحصیل جوانی ورزیده و شاداب و پرشور بود و گل سرسبد ورزشکاران مدرسه به حساب می آمد او عاشق ستاره صبح بود و در 13 سالگی قطعهای زیبا به نام »ستاره سحری» سرود که بسیار مورد توجه محافل ادبی قرار گرفت و در سال 1324 خورشیدی زمانی که بیش از 18 سال نداشت مجموعهای از اشعار خود را به همین نام منتشر کرد.
علی اشتری، دو بار ازدواج کرد که هر دو بار با شکست مواجه شد و کم کم به همه چیز و همه کس بدبین شد. على اشتری میسوخت و میساخت و آرامش خود را در بادهگساری میجست و در این حال و هوا بود که با عشق یار آن همه غزلهای پرشور و پرسوز و گداز را سرود و اشعارش زبانزد خاص و عام گردید.
سبک :
علی اشتری شاعر نوآوری نیست، آنچه به عنوان حال و هوای شعر نیمایی میشناسیم، در غزلهای او راهی ندارد، آنچه از آن به عنوان غزل یاد میکنیم، غالباً محصول برانگیختگی، حس و نیز زبان مناسب ارائهی این عاطفه است. معروفترین غزلهای علی اشتری، بیآنکه نشانهای از ملال تقلید و یا تکرارهای خسته کننده داشته باشد، بخشی از سنت غزل فارسی محسوب میشود که در زمزمهها و تغنیها و ثبت لحظههای ما نقشآفرین بوده است.
در کلام علی اشتری نوعی حزن و اندوه سراغ داریم که این حزن و اندوه هیچگاه از شعر او جدا نیست. بیشتر غزلهای وی غزلهایی کوتاهاند؛ به کوتاهی عمر او شاید. در دیوان کمحجم او، به جز دو سه استثنا، غزل مادر هفتبیت یا حتی کمتر است. این کوتاهی به معنای قصور و ناتوانی شاعر نیست، بلکه او خود را موظف میبیند هرکجا سخنش به پایان رسید و دیگر حرفی برای گفتن نداشت، شعر را به آخر برساند. این را میتوان نشانهی پایبندی صادقانهی شاعر به حس و انگیزهای باشد که جرقهی آغازین شعر است. یكی از علل پایبندی علی اشتری در شعر به سنتهای پیشین، وابستگی و دلبستگی به موسیقی ایرانی بوده است.
علی اشتری (فرهاد) با وجود دیوان كمحجم خود شاعری است كه توانسته در مسیر حركت كند، پیچ و خمهای جاده شعر را بشناسد و با وجود جوانی به ظرایف سخنوری و معماری كلام در زبان فارسی آشنا شود و آنچه ویژگی اصلی شعر اوست، شور و حال و حس و عاطفه پررنگ روح شاعری جوان است كه در كلماتش جریان یافته است.
علی اشتری غزلهای عارفانه و زیبا بسیار سروده است. غزلهای وی جزو غزلهای مشهور و تحسینشدهی روزگار ماست. «سفینهی غزل» به انتخاب ابوالقاسم انجوی شیرازی یکی از بهترین گزیدههای غزل فارسی است.
از جمله برنامههایی که در گنجینهی فاخر گلها از اشعار این شاعر استفاده شده است میتوان برنامهی گلهای رنگارنگ با شمارههای ۵۱۳-۵۴۰-۵۴۲ و ۵۷۶ را نام برد. مطلع یکی از غزلیات شیرینش این بیت است:
گرچه افکندی ز چشم خویش آسانم چو اشک
یک شب ای آرام جان بنشین بدامانم چو اشک
علی اشتری، از آنجا که در ماجراجویی عاشقانه گرفتار آمد، «فرهاد» را برای تخلص برگزید. وی در عرصهی غزلسرایی در زمان خود کمابیش اسم و رسمی داشت و دو سه مجموعه شعر با عنوان ستارهی سحری ـ پروانه در مشت و دیوان اشتری به یادگار مانده است.
وفات :
علی اشتری (فرهاد)، سرانجام در روز 11 دی 1340 خورشیدی، پیش از تولد 40 سالگیاش چشم از جهان فانی فروبست و به دیار جاودانگی پیوست..
روحش شاد و یادش گرامی باد.
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
(رباعی)
ماییم چو تشنگان و دنیا چو سراب
در قلزم آرزو به مانند حباب
هشدار که عمر میرود از کف ما
نیمی به خیال و نیمی دیگر در خواب
علی اشتری (فرهاد)