چشم تو را چقدر به این در گذاشتند؟
حضرت رقیه (س)
چشم تو را چقدر به این در گذاشتند؟
گفتی پدر، مقابل تو سر گذاشتند
تنها به این بسنده نکردند شامیان
پا را از این که بود فراتر گذاشتند
بگذار عمهی تو بگوید که بر دلش
یک روز، داغ چند برادر گذاشتند؟
آن آتشی که سوخت درِ خانهی علی
بر جان لالههای پیمبر گذاشتند
دستان کوچک تو به پهلوست، پیش ازین
این درد را به پهلوی مادر گذاشتند
ای دختر سهساله! تو هم مثل مادری
این ارث را برای تو دختر گذاشتند
داغ تو ابرهای جهان را بهانه داد
داغی که تا سپیدهی محشر گذاشتند
آن شب فرشتهها همه از عرش آمدند
بر زانوان کوچک تو سر گذاشتند
سهم تو گریه بود و همین گریههای تو
چشمان شهرهای مرا ، تر گذاشتند
از انتقام گفتم و، شعرم تمام شد
این فصل را به نوبت دیگر گذاشتند
"عباس شاه زیدی"
به نـام خــــداونـد شعـــر و ادب