گنج عالم همه در دست من است

شعری دیگر از عباس یمینی شریف در کتاب‌های درسی 1330

(کار آزاد)

كـــــــــــــار آزادم و آزاده ‌پـــــرست
گنـــج عالم همـه در دست من است

طــــــالب من نكشــــــــــد منت كس
اعتمـــــادش بــه خـــدا باشـد و بس

بـــه كســـــی نیست نیــــازش هرگز
نیست در زندگـــــی خـــــود عاجـــز

دولت و بــخت مــــددكــار وی است
فكــــر و نیرو همــه جا یار وی است

بی‌خبر گوش وی از چون و چراست
نخـــورد هیچ غمـــی از كم و كاست

كس نگـــوید به وی آنجــــــــا بنشین
نـــه چنان كن، نــه چرا شد، نه چنین

هست آقای خــــود و نــوكــر خویش
از كســـی نیست دلـش در تشـــویش

كس بـــــــــرایش نشــــود كــــارگزین
كــــــــــــار او را نكنــــد كس تعیـــین

آخــــــــرین پایـــــه بود پایــــــه‌ی او
هست مــاهــانــــــه او مایــــــــه‌ی او

هر كجـــــا خوب بـــود جای وی است
حــــد او عالـــــــم و پهنــای وی است

كـــــــار هـــــر زنــــــده‌دل آزاد بـــــوَد
هـــــــر كه آزاد بــــــود شـــــاد بـــــوَد

ای جــــوان بشنـــــــو و غافل نشــوی
از پــــــــی كــــــار اداری، نــــــــــروی

"عباس یمینی شریف"

ميهن خويش را کنيم آباد

(میهن)

سر زد از پشت ابرها خورشيد
باغ و بستان ، دوباره زيبا شد
فصل سرما و برف و باد گذشت
موقع گردش و تماشا شد


در چمن بر درخت گل، بلبل
وه چه شيرين ترانه‌ای دارد
هست خشنود و شادمان زيرا
وطنی ـ آشيانه‌ای ، دارد


کودکان! اين زمين و آب و هوا
اين درختان که پرگل و زيباست
باغ و بستان و کوه و دشت همه
خانه‌ی ما و آشيانه‌ی ماست


دست در دست هم دهيم به مهر
ميهن خويش را ، کنيم آباد
يار و غمخوار یکدگر باشيم
تا بمانيم ، خرم و آزاد.

"عباس یمینی شریف"

به دست خود درختی می‌نشانم

https://uploadkon.ir/uploads/f6cf18_24به-دست-خود-درختی-می‌نشانم.jpg

‌(درختکاری)

به دست خود درختی می‌نشانم
به پایش جوی آبی می‌كشانم

كمی تخم چمن بر روی خاكش
برای یادگاری می فشانم

درختم كم كم آرد برگ و باری
بسازد بر سر خود شاخساری

چمن روید درآنجا سبز و خرم
شود زیر درختم سبزه زاری

به تابستان كه گرما رو نماید
درختم چتر خود را می‌گشاید

خنک می‌سازد آنجا را ز سایه
دل هر رهگذر را ، می‌رباید

به پایش خسته‌ای بی‌حال و بی‌تاب
میان روز گرمی می‌رود خواب

شود بیدار و گوید: ای كه اینجا
درختی كاشتی، روح تو شاداب

"عباس یمینی شریف"

من یار مهربانم دانا و خوش زبانم

ماندگارترین شعری را که تاکنون بارها و بارها خوانده‌ایم:

https://uploadkon.ir/uploads/b5e918_24من-یار-مهربانم-یمینی-شریف.jpg

(یار مهربان)

من یار مهربانم
دانا و خوش زبانم

گویم سخن فراوان
با آنکه بی زبانم

هر مشکلی که داری

مشکل‌گشای آنم

پندت دهم فراوان
من یار پند دانم

من دوستی هنرمند
با سود و بی زیانم

از من مباش غافل
من یار مهربانم

"عباس یمینی شریف"

بیوگرافی و اشعار عباس یمینی شریف

https://uploadkon.ir/uploads/e1c118_24‪عباس-یمینی-شریف.jpg

(بیوگرافی)

شادروان عباس يمينی شريف ـ (شاعر کودکان) در یکم خردادماه سال 1298 شمسی در تجريش (مرکز شميران) به دنيا آمد. بيشتر دوران کودکی و نوجوانی را در درّه‌ی دربند، که در آن زمان هنوز صفای روستايی خود را حفظ کرده بود، گذراند. به نظر خودش همين صفای روستايی بود که بعدها در اشعار کودکانه او متجلی شد.

خانواده‌ی يمينی شريف؛ خانواده‌ای با فرهنگ و علاقه‌مند به شعر و ادب بودند و هر شعر و تصنيفی که رايج می‌شد، ياد می‌گرفتند و برای يکديگر می‌خواندند و زمزمه می‌کردند.

ديوان‌های سعدی و حافظ و نيز روزنامه‌ و مجله در خانه آن‌ها در دسترس بود. اما شايد آن چه بيشتر سبب گرايش عباس يمينی شريف به شعر شد، آشنايی او با " محمد فرخی يزدی" شاعر پرشور و آزادی‌خواه آن زمان بود. همان شاعری که به جرم حق‌گويی، در جوانی و در يزد، دهانش را دوختند و باز به همين جرم در زندان قصر تهران به زندگی‌اش خاتمه دادند.

شعر و معلمی:

عباس يمينی شريف در 19 سالگی به دانش‌سرای مقدماتی رفت تا با تحصيل در آن معلم شود. در دانشسرا پای او به کتابخانه باز شد و با کتاب‌های کودکانه‌ای که مانند آن‌ها در ايران وجود نداشت، آشنا گشت. اين کتاب‌ها به زبان‌های انگليسی، فرانسوی و عربی بود. يمينی شريف با مطالعه‌ی اين کتاب‌ها، به اين موضوع پی برد که دنيای کودکی ويژگی‌های خود را دارد و لازم است کودکان علاوه بر کتاب درسی، کتاب‌هايی متناسب با دنيای ويژه‌ی خود بخوانند تا ذوق آن‌ها شکوفا شود. اين انگيزه‌ای شد تا او کتابی از " افسانه‌های پريان" ترجمه کند و به معاون دانش‌سرا،‌ که مربی دانايی به نام " دبيری" بود،‌ برساند. معاون دانش‌سرا او را بسيار تشويق و به ادامه‌ی کار ترغيب کرد. از اين‌جا بود که دوران خلاقيت ادبی عباس يمينی شريف شروع شد و او به خصوص سعی کرد استعداد شعری خود را در جهت سرودن اشعاری برای کودکان صرف کند.

https://uploadkon.ir/uploads/0a3418_24عباس-یمینی-شریف-.jpg

علاقه‌ی يمينی شريف به شعر کودک بعد با ورود او به دانش‌سرای عالی شدت يافت؛ به طوری که خودش می‌گويد:" از آن پس هرگز نمی‌خواستم درباره‌ی چيزی جز درباره‌ی کودک بينديشم، چيز بنويسم و شعر و سخن بگويم". در همين دوره بود که او مورد تشويق استادانی چون دکتر عيسی صديق، احمد بهمنيار، علی‌اصغر حکمت، محمدباقر هوشيار، پرويز خانلری و ذبيح‌الله صفا قرار گرفت.

من نغمه‌سرای کودکانم
شاد است ز مهرشان روانم

عباس يمينی شريفم
گيريد ز کودکان نشانم

در سال 1322 اشعار يمينی شريف به کتاب‌های دبستانی راه يافت و بدين ترتيب شعر او اعتبار تازه‌ای پيدا کرد. در سال 1335،‌به همت او و دوستش جعفر بديعی، مجله‌ی کيهان بچه‌ها تأسيس شد و يمينی شريف تا 23 سال بعد، يعنی تا اوايل پيروزی انقلاب اسلامی (1358) مسؤوليت انتشار اين مجله را به عهده داشت.

به نظر می‌رسد يمينی شريف، برخلاف بسياری ديگر از شاعران،‌ اين اقبال را داشته است که همه‌ی کسانی که از سال 1322 تا امروز به مدرسه رفته و می‌روند، يک يا چند شعر از او را خوانده‌ باشند يا بخوانند. به طور مثال يکی از اولين شعرهای او، که شايد هنوز هم در خاطره‌‌ی افراد پنجاه، شصت ساله باقی مانده باشد، شعر سنگ‌نپران است که نخستين بار در کتاب فارسی اول دبستان در سال 1329 چاپ شد.

در سال 1332 یمینی شریف با بورس دولتی به آمریکا اعزام شد و یک سال در دانشگاه کلمبیا به تحصیل دوره تخصصی در آموزش کودکان پرداخت و درجه فوق لیسانس دریافت کرد.

در سال 1334 دبستان روش نو را با همسرش توران مقومی پایه گذاشت که بعدها با گسترش فعالیت به مجموعهٔ آموزشی از کودکستان تا پایان دوره راهنمایی تبدیل شد. آنان تا سال 1358 آن مؤسسه را اداره کردند.

عباس یمینی شریف سرانجام پس از نیم قرن فعالیت برای کودکان در 28 آذر ماه 1368 به سبب بیماری درگذشت و پیکرش در گورستان ابن بابویه واقع در شهر ری، به خاک سپرده شد و در حقیقت، ادبیات کودکان یکی از برجسته‌ترین خادمین خود را از دست داد.

او از نادر پیشگامان ادبیات تاریخ معاصر کودکان بود که هنوز تا چند روز پیش از مرگ خود عاشقانه به غنای این تاریخ می افزود؛ و نیز او از نادر کسانی است که با تاریخ حرفه‌ی خود عجین می‌شوند، با آن و به خاطر آن زندگی می‌کنند.

روحش شاد و یادش گرامی باد.
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

(فرزندان ایران)

ما گل های خندانیم
فرزندان ایرانیم

ما سرزمین خود را
مانند جان می‌دانیم

ما باید دانا باشیم
هشیار و بینا باشیم

از بهر حفظ ایران
باید توانا باشیم

آباد باشی، ای ایران
آزاد باشی، ای ایران

از ما فرزندان خود
دلشاد باشی ای ایران

"عباس یمینی شریف"