دلم در حسرت یک لحظه‌ی آسوده‌حالی بود

(پاییز بارانی)

دلم در حسرت یک لحظه‌ی آسوده‌حالی بود
ولی آشفته نبض کوچه های این حوالی بود

همیشه بوی آب و دشت و دریا بر زمین جاری
دل زخم آشنای من، اسیر خشکسالی بود

و پایی در قفس اشکی که با لبخند من می‌ریخت
همیشه کوله بار مبهم من، لايزالی بود

دلم می‌دید گرگ و میش یک پاییز بارانی
پرستویی به روی شانه های این اهالی بود

قفس تنهای تنها وسعت سبزی فراسویش
و این تصویر رازِ های‌و‌هوی بسته‌بالی بود

"زنده‌یاد مریم خدادادیان"

بیوگرافی و اشعار شادروان مریم خدادادیان

https://uploadkon.ir/uploads/789718_25شادروان-مریم-خدادادیان-،-شاعر.png

(بیوگرافی)

شادروان بانو مریم خدادادیان ـ در 29 بهمن ماه 1335 شمسی ـ در تهران چشم به جهان هستی گشود، پدرش سیف الله خدادادیان از مردم کرمانشاه و مادرش هاجر قوامی ـ از مردم بابل مازندران بودند که هر دو در تهران سکونت داشتند.

مریم تحصیلات ابتدایی و دوره‌ی متوسطه را تا دوم دبیرستان در زادگاهش به انجام رسانید. 18 ساله بود که به ازدواج تن داد و به خانه‌ی بخت رفت و رهسپار شهر قم شد و در این شهر رحل اقامت افکند و صاحب دو فرزند شد به نام‌های سید مهدی و سید مرتضی، و چون علاقه‌ی وافری به تحصیل داشت از پای ننشست و تحصیل دانش را پی گرفت و سرانجام به اخذ دیپلم دست یافت.

خدادادیان در باره‌ی شروع شعر و شاعری خود چنین می‌گوید: «12 ساله بودم که نخستین شعرم را در دو بيت براى مادرم سرودم:

تو را چون حديث وفا دوست دارم
تو را چون نسيم صبا دوست دارم

به مرجان دريا، به مرغان صحرا
تو را من به قدر خدا دوست دارم

مریم خداداديان از خردادماه سال 1372 كه انجمن ادبى حرم در قم وابسته به اداره‌ی فرهنگ و ارشاد اسلامى تأسيس گرديد. به عنوان دبير گروه زنان انجمن انتخاب شد.

https://uploadkon.ir/uploads/9b0e18_25مریم-خدادادیان-.jpg

وی علاوه بر ذوق و قريحه‌ی شاعرى، در زمينه‌ی داستان‌نويسى نيز از استعداد كافى برخوردار بود و داستان‌هايش در برخى از مجله‌ها به چاپ می‌رسید. همچنین فعالیت های اجتماعی و فرهنگی بسیاری داشت و علاوه بر مسؤولیت واحد خواهران انجمن شعر و قصه‌ی قم، سردبیر چند نشریه و کارشناس مسابقات شعر و قصه‌ی دانش‌آموزی اداره‌ی کل آموزش و پرورش استان قم نیز بود.

https://uploadkon.ir/uploads/919218_25مسافر.jpeg

اساتید :

جناب استاد محمدعلی مجاهدی، استاد محمود اکبرزاده، استاد جزینی و اساتید دیگری در تهران.

آثار :
مجموعه داستان نیمرخ (یک و دو)
مجموعه داستان مسافر
مجموعه شعر صدای سبز
و صدها مقاله که در نشریات داخلی به چاپ رسیده است.

https://uploadkon.ir/uploads/95fc18_25کتاب-صدای-سبز.jpg

مریم خدادادیان، سرانجام در خرداد ماه سال 1387 به علت بیماری طاقت‌فرسای سرطان چشم از جهان فروبست و به لقای معبود پیوست و در قطعه‌ی ۲۵۵ هنرمندان بهشت زهرا (س) تهران به خاک سپرده شد.

روحش شاد و یادش گرامی باد.
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

(تقصیر من بود)

تنها شدی و شکستی خود کرده درمان ندارد
در سوگ باور نشستی این درد پایان ندارد

با زخم باید بسازی تندیس دیروزها را
عریان بشو زخم بنشان دل راز پنهان ندارد

ای لحظه های خدایی بر بی کسی ها ببارید
این ابرهای مجازی یک قطره باران ندارد

تنها تو بودی خدایا یکرنگ یکرنگ با من
تنها تو بودی و بی تو نبض نفس جان ندارد

با تابش دست‌هایت پاییز تبخیر می‌شد
تقصير من بود رفتی این قصه کتمان ندارد

"زنده‌یاد مریم خدادادیان"