دیری ست دلم خوش به سر کوی کسی هست
(قامت دلجو)
دیری ست دلم خوش به سر کوی کسی هست
پیداست که سودازده روی کسی هست
المنّته لله، که پس از آن همه حسرت
امروز سرم بر سر زانوی کسی هست
هرگز هوس سرو و صنوبر به سرم نیست
تا در نظرم قامت دلجوی کسی هست
در سجده دلم حاجت محراب ندارد
محراب نمازم خم ابروی کسی هست
من گوشه نشین بوده ام ، امروز دلم را
سرگشتگی از نرگس جادوی کسی هست
بر ناله ی (نظمی) چو سحر گوش نهادم
آهسته شنیدم که دعا گوی کسی هست
علی نظمی تبریزی