مسلمان کافرش می‌خوانَد و کافر مسلمانش

(عشق)

بیابانی‌است عشق ای دل که پیدا نیست پایانش
به منزل کی رسی تا گم نگردی در بیابانش

ندانم عشق را مذهب ولی هر کس که عاشق شد
مسلمان کافرش می‌خوانَد و کافر مسلمانش

نه از کفرم حکایت کن نه از ایمان که عاشق را
رضای دوست می‌باید نه کفر است و نه ایمانش

اگر شادی رسد ور غم اگر زخم است ور مرهم
اگر رنج است ور راحت، بود در عشق یکسانش

از آن رطل گران خواهم که گر نوشد از آن موری
نیاید در نظر، خود گر بوَد مُلک سلیمانش

به من ده ساقی از آن می که تا صبح قیامت هم
نمی آیند از مستی به خود یک لحظه مستانش

من و درگاه شاهی زین سپس گر فخر می‌باشد
طراز روی مهر و مه، غبار و خاک ایوانش

گلستان است (بیدل) آتش عشق، ای خوش آن آتش
قدم نه گر خلیلی، تا ببینی خود گلستانش

"بیدل شیرازی"

من هیچ کسم یا که درین خانه کسی نیست

(هیچکسم)

هرگز نبوَد شهد که بر وی مگسی نیست
یا گلبن سوری که بر آن خار و خسی نیست

بس حلقه زدم بر در و ، حرفی نشنیدم
من هیچ کسم یا که درین خانه کسی نیست

یاران همه رفتند و منم خسته و ره تار
آوخ که درین قافله بانگ جرسی نیست

هرکس که تو بینی به جهانش هوسی هست
غیر از تو مرا در همه عالم هوسی نیست

کوتاه مرا دست و ، تو بس شاخ بلندی
دانم که به دامان توام دسترسی نیست

(بیدل) ز پی حشمت و جاه است بر این در
کز دوست به‌جز دوستی‌اش ملتمسی نیست

"بیدل شیرازی"

بیوگرافی و اشعار بیدل شیرازی

https://uploadkon.ir/uploads/c12f13_24بیدل-شیرازی.jpeg

(بیوگرافی)

شادروان سید میرزا محمدرحیم بیدل شیرازی ـ شاعر و طبیب دوران قاجار بود. وی در طبابت با نام حکیم باشی شناخته می‌شد. در شعرهایش با نام (بیدل) تخلص می‌کرد. وی همچنین دارای لقب «فخرالدوله» بود.

او طبیب و ندیم خاص فتحعلی شاه و محمدشاه قاجار، فخر جهان خانم (فخرالدوله) - دختر فتحعلی شاه ـ شجاع‌السلطنه، و فریدون میرزا فرمانفرما بود.

حاجی میرزا رحیم، حکمت و طب را نزد میرزا حسنعلی طبیب آموخت. اجداد بیدل از اطبای دربار صفویه بودند و در زمان کریمخان زند نیز در دربار به طبابت می‌پرداختند. وی سپس از شیراز به تهران رفت و به معالجه بیماران پرداخت. بعدها، طبیب مخصوص فخرالدوله دختر فتحعلی شاه گردید. از این لحاظ او را حکیم باشی فخرالدوله نامیدند. در مدت غیبت میرزا عبدالوهاب معتمدالدوله منشی الممالک، تحریر رسائل و فرامین دولتی را برعهده گرفت. در سال 1245 به شیراز بازگشت.

بیدل در سرودن انواع شعر به خصوص در غزل پردازی به شیوه‌ی سعدی توانا بود، وی گاهی مثنوی‌هایی به شیوه‌ی ،مولانا و قصایدی به سبک حكيم سنایی می‌سرود. شمار ابیات دیوان بیدل را از دو تا 6 هزار نوشته‌اند. نسخه‌ی خطی دیوان بیدل در حدود 5 هزار ،بیت، شامل قصیده غزل مثنوی و مرثیه برای ائمه‌ی اطهار در 1337 خورشیدی، در اختیار یکی از نواده‌ی وی به نام: اصغر رستگار بوده است.

هم اکنون نسخه‌ی منحصر به فرد دیوان بیدل شیرازی در کتابخانه‌ی مجلس شورای ملی نگهداری می‌شود. این دیوان شامل دو بخش است. بخش اول شامل 10 قصیده در مدح حضرت رسول (ص)، حضرت علی (ع)، حضرت حجت (ع)، فرمانفرما محمدشاه، غازی، و فتحعلی شاه، که در مجموع 590 بیت را در بر می‌گیرد. بخش دوم که به مرثیه اختصاص دارد، ترکیب بندی است در 33 بند، که هر بند آن برای یکی از امامان سروده شده است و در پایان نسخه یک قطعه نوحه در شهادت امام حسین(ع) دیده می‌شود. این بخش مجموعاً 243 بیت را شامل می‌شود.

میرزا رحیم بیدل، خوشنویسی هم می‌کرد و خط را هم زیبا می‌نوشت، به ویژه در خط نستعلیق مهارتی بسزا داشت. سرانجام در سال 1258 قمری، هنگام بازگشت از حج بیمار شد و در قم درگذشت و در همانجا مدفون شد.

روحش شاد و یادش گرامی باد.
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─


‌چند تک بیت از اشعار بیدل:

اگر مهرش به دل داری به قدر ذرّه‌ای بیدل
مترس از آتش دوزخ ، اگر گبری ، اگر ترسا

❃❀❃

از حسن روزافزون او وز عشق جانفرسای تو
بیدل توانی یافتن زآغاز کار، انجام را

❃❀❃

بیدل اگر عاشقی ، کو اثر ناله‌ات ؟
باشد اثرها بسی ناله‌ی مستانه را

❃❀❃

چه گناه کرد بیدل که به قصد کشتن او
بگشاده‌ای تو بازو و ، ببسته‌ای میان را

"بیدل شیرازی"