
(بیوگرافی)
شادروان شاطر عباس صبوحی قمی ـ فرزند محمدعلی ـ در سال 1275 قمری در شهر مقدس قم ـ چشم به جهان هستی گشوده است و در این شهر به شغل نانوایی اشتغال داشتهاست و بعد به تهران عزیمت نمونده و تا پایان زندگیاش را در این شهر گذرانده است.
علاقهاش به شعر و شاعری او را به شنیدن و حفظ کردن اشعار و غزلیات شعرای پیشین واداشته و همین امر یک مبدأ عالی و سرچشمهی الهام بخش برای شاعری او قرار گرفتهاست. معروف است که وقت نان پختن نویسندهای را کنار خود مینشانده و در ضمن کار شعر میسروده و نویسنده یادداشت میکرده است.
دربارهی سیما و قد و قامت و اخلاقش چنین گفتهاند: "قامتی متوسط به حد اعتدال داشت، چهارشانه، دارای موی مشکی، ابروان پر پشت و دیدگانی فراخ و گشاده بود. کلفتی لبان و خوشترکیبی بینی و چشمان درشت، روی هم رفته چهرهای بسیار جذاب به او بخشیده بود آنچنان که نظرها را بسوی خود جلب میکرد. صبوجی صدایی بم و مردانه و گیرا داشت. راجع به خلق و خوی وی گفتهاند: خوش مشرب، مصاحبتش دلپذیر و مطبوع بود. اغلب فکور و اندیشناک به نظر میرسید. در هنگام کار، همیشه پیراهنی تمیز و پاک به تن میکرد و پیشبندی لطیف میبست. ولی در بیرون از محل کار سرداری ماهوت آبی کمرچین در بر مینمود. زلفانش انبوه و تا پشت گردنش افتاده بود."
در شرح حالش آمده است: از شاعران خوش قریحه، خوش ذوق و با استعداد کافی در غزل و رباعی بوده است. اشعارش، بسیار روان و ساده و در خور فهم عموم طبقات میباشد. شاطر عباس غیر از غزلیات آثار دیگری از قبیل مسمطات، رباعیات و دوبیتی از خود یادگار نهاده است.
در مورد تحصیلات شاطر عباس برخی بر این عقیدهاند که او فردی بیسواد بوده است، اما برخی دیگر معتقدند که شاطر عباس در دوران کودکی در مکتب خانه سواد نوشتن و خواندن را آموخته و با توجه به اشعاری که سروده و ذوق و صناعاتی که در آن به کار برده حداقل از اطلاعات و مطالعات لازم برای سرودن شعر برخوردار بودهاست؛ لذا نمیتوان گفت وی بیسواد بودهاست.
وی نه فقط در میان عوام، بلکه در طبقهی خواص نیز دارای شهرت و احترامی عمیق بود. با این همه، دوستداران و شیفتگان واقعی او، همان مردم کوچه و بازارند که در واقع، راوی پرشور اشعار نغز و دلنشین وی به شمار میآیند. در واقع، شعرهای شاطر عباس، حد فاصل شعر درباری و شعر عوام بود.
میزان مقبولیت شعر و سرودههای وی در زمان خودِ وی به حدی بود که شعرای بنامِ زمان او، مانند ملکالشعرا بهار، از غزل زیبایی که او سروده بود، استقبال کرده است:
آسمان گر ز گریبان ، قمر آورده برون
از گریبان تو خورشید سر آورده برون
به تماشای خط و خال رخ چون قمرت
دلم از روزنهی دیده سرآورده برون
دو بیت اول غزل استاد ملکالشعرای بهار به شرح زیر است:
لاله خونینکفن از خاک سر آورده برون
خاک مستورهی قلب بشر آورده برون
نیست این لالهی نوخیز، که از سینهی خاک
پنجهی جنگ جهانی، جگر آورده برون
گفتنی است، دیوان کامل اشعار شاطر عباس صبوحی قمی به تحقیق و اهتمام حسن گلمحمدی، در دویست صفحه منتشر شده است. این کتاب با شماره ثبت 485714 در کتابخانهی شمارهی یک مجلس نگهداری میشود.
شاطر عباس صبوحی سرانجام در سال 1315 قمری در تهران درگذشت.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
آثار :
دیوان اشعار
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
(لعل لب)
روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است
آری! افطار رطب در رمضان مستحب است
روز ماه رمضان ، زلف میفشان که فقیه!
بخورد روزهی خود را به گمانش که شب است
زیر لب ، وقت نوشتن همه کس نقطه نهد
این عجب! نقطهی خال تو به بالای لب است
یارب این نقطهی لب را که به بالا بنهاد؟!
نقطه هر جا غلط افتاد ، مکیدن ادب است
شحنهام در عقب است و من از آن میترسم
که لب لعل تو ، آلوده به ماءُ العنب است
پسر مریم اگر نیست چه باک است ز مرگ
که دمادم لب من ، بر لب بنت العنب است
منعم از عشق کند زاهد و ، آگه نبوَد
شهرت عشق من از ملک عجم تا عرب است
گفتمش ای بت من! بوسه بده جان بستان
گفت: رو کاین سخن تو، نه بشرط ادب است
عشق آن است که از روی حقیقت باشد
هر که را عشق مجازیست حمال الحطب است
گر (صبوحی) به وصال رخ جانان جان داد
سودن چهره به خاکِ سر کویش سبب است.
"شاطر عباس صبوحی قمی"