گویند به اقصای جهان است دیاری

(قصیده‌ای که بر سنگ مزار سراینده، دکتر صورتگر حک شده است)

گویند به اقصای جهان هست دیاری
کانجا نکند حسرت و اندوه گذاری

خیزند و خز آرند اگر هست خزانی
خندند و می آرند اگر هست بهاری

آنجا نبود ظلمی و هرجا که چنین است
فرخنده زمینی بوَد و نغز دیاری

خلقی همه ناکرده گناهند و به دلشان
هرگز ز خطایی ننشسته ست غباری

یک ناله برون نامده آنجا ز گلویی
الا که ز هجر گلی از نای هزاری

نبود ستم و جور در آنجا که گذارند
پیران جهاندیده ، به هر کار قراری

سرمنزل عشق است ولی هجر سیه روز
نابسته دمی طرف گرفته ست کناری

ای سرو خرامنده تو را جایگه آنجاست
زیرا که جهان چون تو ندیده ست نگاری

من نیز به دنبال تو آیم که خوش آید
شوریده به هر کوی ، دویدن پی یاری

آنجا بنشینیم و اگر بخت مدد کرد
ریزم به رهت از گهر اشک نثاری

"دکتر لطفعلی صورتگر"

هر باغبان که گل به سوی برزن آورد

(به یاد شیراز)

هر باغبان که گل به سوی برزن آورد
شیراز را ، دوباره به یاد من آورد

آنجا که گر به شاخ گلی آرزوت هست
گل‌چین به پیشگاه تو یک خرمن آورد

نازم هوای فارس که از اعتدال آن
بادام‌ بن شکوفه مه بهمن آورد

نوروز ماه، فاخته و عندلیب را
در بوستان، نواگر و بربط‌زن آورد

ابر هزار پاره بگیرد ستیغ کوه
چون لشکری که رو به سوی دشمن آورد

من در کنار باغ کنم ساعتی درنگ
تا دل ‌نواز من خبر از گلشن آورد

آید دوان ، دوان و نهد بر کنار من
آن نرگس و بنفشه که در دامن آورد

ساقی که میر مجلس انس است پیش ما
چون روز تیره گشت مه روشن آورد

مردی گریز پایم و دور از دیار خویش
زآن اندهم زمانه به پاداشن آورد

از شهر من هر آنکه رساند خبر مرا
زی گیو ، گوئیا خبر از بیژن آورد

"دکتر لطفعلی صورتگر"

چون سپاه نابکاران پهنه ی میهن گرفت

(در وصف رودکی)

چون سپاه نابکاران پهنه ی میهن گرفت
از مدائن تا هری را سیل بنیان کن گرفت

کشوری کز فره آهورمزد آباد بود
رو به ویرانی نهاد و بوی اهریمن گرفت

برگهای کارنامک هرسویی بر باد رفت
خاک غم بر دخمه شاپور شیراوژن گرفت

نغمه های پهلوی افسرد در نای هزار
زاغ بر سوگ عزیزان چمن شیون گرفت

پارسی گویی پدید آمد در آن روز سیاه
در حریم دولت سامانیان مسکن گرفت

چنگ را با نغمه های پهلوانی ساز کرد
تیغ بران هنر از پنجه دشمن گرفت

رودکی! ای پیشوای اوستادان بزرگ
ای که بر یاد تو باید جام مردافکن گرفت

آفرین بر طبع گوهربار تو کز بهر تو
نام نیک جاودانی را به پاداشن گرفت

"دکتر لطفعلی صورتگر"

صبح کاین چادر نیلی ز فلک برگیرند

به مناسبت افتتاح آرامگاه نوبنیاد سعدی‌ در 10 اردیبهشت 1331 به همت زنده‌یاد علی اصغر حکمت زنده‌یاد دکتر لطفعلی صورتگر سرود

صبح کاین چادر نیلی ز فلک برگیرند
سیهی را اثر از صفحه‌ی خاور گیرند

هنری مردم دانا چو به بستان آیند
مجلس انس به آیین‌تر و بهتر گیرند

خسرو ملک سخن آن‌که زبانش را خلق‌
تالی تیغ شرار افکن حیدر گیرند

بهر ثبت سخنش نادره‌گویان جهان‌
همه چون مکتبیان خامه و دفتر گیرند

فری آن مردم دانا که چو مرگ آیدشان‌
لب ببندند، ولی زندگی از سر گیرند

در موزون سخن را که بها نتوان کرد
نفروشند، که خود زر مزور گیرند

شاهبازان قوی پنجه‌ی دراج شکار
ننگشان آید اگر صعوه‌ی لاغر گیرند

این بنا گشت گر از کوشش «حکمت» بر پای‌
مردم فارس از آن حکمت دیگر گیرند

حق استاد که بر گردن شاگردان است‌
چون گزارند ، ز حق اجر موفر گیرند

بوستان شعرا روضه‌ی چون مینوی توست‌
ای بسا فیض کز این روضه و منظر گیرند

"دکتر لطفعلی صورتگر"

بیوگرافی و اشعار دکتر لطفعلی صورتگر

https://uploadkon.ir/uploads/827924_23دکتر-لطفعلی-صورتگر.jpg

(بیوگرافی)

شادروان دکتر لطفعلی صورتگر ـ فرزند میرزا محمدعلی ـ ملقب به (مسعود الملک) از خوشنویسان بنام شیراز، در سال 1297 خورشیدی در شیراز چشم به جهان هستی گشود. جد وی آقا لطف علی شیرازی (معروف به لطف‌علی صورتگر) از نقاشان چیره‌دست قرن سیزدهم هجری بود که کارهای او در موزه‌های پاریس، لنینگراد و همچنین در موزه رضا عباسی تهران موجود است.

لطفعلی صورتگر تحصیلات ابتدایی را در شیراز به پایان رساند. سپس به هند رفت و دوره متوسطه را در آنجا به پایان رسانید. سپس به ایران بازگشت و به خدمت ادارات دارایی و فرهنگ درآمد، و مجله «سپیده‌دم» را در شیراز تأسیس کرد.

در سال 1306 خورشیدی برای ادامه تحصیل به لندن رفت و در رشته‌ی زبان و ادبیات انگلیسی درجه‌ی دکتری گرفت. موضوع پایان‌نامه دکتری او «نفوذ ادبیات ایران در ادبیات انگلستان در قرن پانزدهم و شانزدهم میلادی» بود.

لطفعلی صورتگر پس از بازگشت از انگلستان به تدریس ادبیات فارسی و انگلیسی پرداخت و چندی نیز ریاست دانشگاه شیراز را به عهده داشت. مدتی نیز مدیر مجله آموزش و پرورش و عضو فرهنگستان ایران بود. لطفعلی صورتگر سفرهایی به کشورهای شوروی، آمریکا و پاکستان کرد، و به مدت یک‌سال به عنوان استاد در دانشگاه کلمبیا به تدریس پرداخت.

لطفعلی صورتگر سرانجام در بعد از ظهر 3 مهر 1348 در شیراز در 69 سالگی درگذشت. آرامگاه او در حافظیه شیراز است.

روحش شاد و یادش گرامی باد.

─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

(پیام نسیم)

در دل شب دیده ی بیدار من
بیند آن یاری که دل را آرزوست

چون بیاید پیش پیش موکبش
مرغ شب آوا برآرد دوست، دوست!

بانگی آید چون پر پروانه نرم
ماه را با آب گویی گفتگوست

بر نگیرد پرده برگ از چهر گل
زانکه پیش باد او را آبروست

نرم نرمک می‌رسد نزدیک من
کیست؟ پرسم. باد گوید: اوست اوست

"دکتر لطفعلی صورتگر"