
(بیوگرافی)
شادروان سعید قصاب کاشانی ـ از شاعران دورهی صفویه بود که در سدهی یازدهم و دوازدهم قمری میزیست. از زندگی وی اطلاعات دقیقی در دست نیست و خود نیز در اشعارش به احوال خود اشاره نکرده است.
اما آنچه به طور جسته و گریخته از اشعار او درک میشود این است که مردی کاسب و تهیدست بوده است. بهطور قطع و یقین حرفهی او قصابی بوده و به همان جهت تخلص خود را «قصاب» قرار داده است. وی در مقاطع بعضی غزلها از حرفهی خود مضامین عالی برآورده است، مانند تشبیه مژهها به قناره (چنگک قصابی) در بیت زیر:
«قصاب! دور دیده ز مژگان شوخ او
از هر طرف ز بهر دل ما قنارهایست»
در تذکرة المعاصرین حزین لاهیجی آمده: سعید قصاب اهل کاشان بود و حرفهاش قصابی. وی شعر بسیاری از مردم را حفظ داشت و به مجلس شعرا رفته و در گفتن غزلها با ایشان همراهی میکرده است. وی معاصر و معاشر صائب تبریزی بود و مکرر اشعار خود را نزد وی میخواند و نزد او میآموخت.
گفتهاند که او سواد نداشته اما معروف بوده که در قوافی و استعمال لفظ اشتباه نمیکرده است.
نقل شده که قصاب کاشانی در اواخر عمر ترک پیشهی خود کرده و ساکن مشهد شده و تا آخر عمر آنجا ساکن بوده است. وی پس از درگذشت در آنجا دفن شد (در مورد محل دفن و سال درگذشت او اطلاعات دقیقی در در دست نیست اما با توجه به ذکر درگذشت او در تذکرهب حزین، میبایست چند سالی قبل از سال تألیف آن کتاب یعنی 1165 هجری قمری درگذشته باشد).
روحش شاد و یادش گرامی باد.
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
(تیر تقدیر)
دل پر از افغان و ظاهر خالی از جوشیم ما
از سخن لبریز و از گفتار خاموشیم ما
تا به بر گیریم هر دم تیر تقدیر تو را
جمله اعضا چون کمان پیوسته آغوشیم ما
چون تن آیینه ، پنهان در لباس جوهریم
گر چه در ظاهر ز عریانی نمدپوشیم ما
حرف بسیار است، اما رخصت گفتار نیست
بر سر چندین هزار اسرار سرپوشیم ما
نزد اهل دل، زباندانی نمیدانیم چیست
هر کجا (قصاب) حرفی بگذرد گوشیم ما
"قصاب کاشانی"